تاریخ انتشار: 
1397/06/30

آیا چهارمین دبیر کل سازمان ملل همدست نازی‌ها بود؟

اشتفان اشتاینبِرگ

The Famous People

والسِ والدهایم، ساخته‌ی روث بِکِرمَن، فیلمساز کهنه‌کار اتریشی که امسال در جشنواره‌ی فیلم برلین نمایش داده شد و جایزه‌ی بهترین فیلم مستند را به دست آورد، فیلمی مهم و به‌موقع است. این مستند به کارزار تبلیغاتی کورت والدهایم، سیاستمدار دست‌راستی، در رقابت‌های انتخابات ریاست جمهوری اتریش در سال‌های 1986-1985 می‌پردازد.


رویدادهای کارزار تبلیغاتی والدهایم و پیروزی او در انتخابات ریاست جمهوریِ ژوئن 1986 در افشای نقش واقعی نخبگان حاکمِ اتریش در جنگ جهانی دوم سهم عمده‌ای داشت. در سال 1938، پیش از جنگ و اندکی پس از آن که آلمان اتریش را به خاک خود ضمیمه کرد، والدهایم به «اتحادیه‌ی دانشجویان ناسیونال سوسیالیست آلمان»، وابسته به حزب نازی، پیوست. مدتی بعد او عضو «یگان سواره‌نظام گارد ضربت حزب نازی» (معروف به «پیراهن‌قهوه‌ای‌ها») شد.

در دوران جنگ، والدهایم در «رسته‌ی ای ((E ارتش آلمان» خدمت می‌کرد، رسته‌ای که طی سال‌های 1945-1942 مسئولیت عملیات بی‌رحمانه‌ی ضدپارتیزانی در یونان و یوگسلاوی را بر عهده داشت. والدهایم از مارس 1943 یکی از مسئولان ارتش آلمان در تسالونیکی ]دومین شهر بزرگ یونان [بود. رسته‌ی ای ارتش آلمان، یهودیان تسالونیکی را از شهر بیرون کرد و به کام مرگ در اردوگاه‌های کار اجباری فرستاد. در آن زمان، یهودیان یک‌سوم کل جمعیت این شهر را تشکیل می‌دادند.

پس از جنگ، والدهایم درباره‌ی فعالیت‌هایش در این دوران خاموش ماند و به سیاستمدار موفقی تبدیل شد. او از 1968 تا 1970 وزیر امور خارجه‌ی اتریش، از 1970 تا 1981 دبیر کل سازمان ملل متحد، و از 1986 تا 1992 رئیس جمهور اتریش بود. دروغ‌های والدهایم و در پرده‌ی ابهام پیچاندن گذشته‌اش نمونه‌ی آشکاری از واکنش همه‌ی نخبگان اتریشی بود.

همان طور که بکرمن در مصاحبه‌ی زیر می‌گوید، پس از جنگ جهانی دوم مقام‌های اتریشی ادعا کردند که این کشور قربانی هیتلر بوده و بر شمار تلفات اتریش در جنگ (از جمله آن‌هایی که شانه به شانه‌ی نازی‌ها جنگیده بودند) تأکید کردند. این روایت از تاریخ عملاً بر نقش اتریش در هولوکاست سرپوش گذاشت. این دروغ بزرگِ سردمداران نظام حاکم بر این کشور بود.

تحقیقات «کنگره‌ی جهانی یهودیان»، واقع در آمریکا، از نقش واقعی والدهایم در جنگ جهانی دوم پرده برداشت. روث بکرمن در دوران جوانی عضو گروهِ در ابتدا کوچکی از کنشگران اتریشی بود که در سیاست مداخله کردند و به ثبت رویدادهای کارزار انتخاباتی والدهایم پرداختند. والس والدهایم آمیزه‌ای است از بریده‌فیلم‌های ویدیوییِ خود بکرمن از گردهمایی‌های موافقان و مخالفان والدهایم همراه با گزیده‌ی دقیقی از تصاویر ضبط‌ شده از اظهارات اعضای کنگره‌ی جهانی یهودیان، مصاحبه‌های تلویزیونی با والدهایم و بسیاری از کسانی که در آن کارزار انتخاباتی فعال بودند.

در فضای پرتب‌وتاب کارزار انتخاباتی، حامیان والدهایم به‌شدت از نامزد خود دفاع ‌می‌کردند و بیش از پیش به دشمنی با کسانی همچون بکرمن پرداختند که از والدهایم می‌خواستند از همدستی خود با نازی‌ها در دوران جنگ سخن بگوید. حامیان ستیزه‌جوی والدهایم از تهدیدها و متلک‌های یهودستیزانه‌ی علنی اباء نداشتند.

وقتی والدهایم دیگر نتوانست اتهامات علیه خود را انکار کند به همان شیوه‌ی آشنا متوسل شد، یعنی گفت که فقط در حال انجام «وظیفه» بوده است.

در سال 1996، بکرمن فیلم شرقِ جنگ را ساخت که به موضوعی مرتبط می‌پرداخت-«نمایشگاه ارتش آلمان نازی» که برای نخستین بار در آلمانِ پس از جنگ جهانی دوم به جنایت‌های ارتش آلمان در این جنگ می‌پرداخت. در سال 1995 حدود 800000 نفر در 33 شهر آلمان و اتریش از این نمایشگاه دیدار کردند.

در آن مستند، بکرمن با برخی از بازدیدکنندگان نمایشگاه که خود شاهد یا عامل جنایت‌های جنگی نازی‌ها بودند، مصاحبه کرد. او در یادداشت‌های روزانه‌اش در آن زمان می‌نویسد، «به فیلم‌هایی که تا حالا گرفته‌ام نگاهی انداختم. باز هم سر و کله‌ی همان آدم‌ها پیدا شد، همان‌هایی که ده سال قبل در کارزار انتخاباتی والدهایم از آنها فیلم گرفتم.»

حالا، بیش از سی سال پس از آن زمان، فیلم جدید بکرمن به‌شدت مهم است زیرا حزب دست‌راستی‌ِ افراطیِ «آزادی اتریش» در ائتلاف با حزب محافظه‌کار «مردم اتریش» بر کشور حاکم است. با بکرمن درباره‌ی این مستند گفت‌وگو کردم:

 

اشتفان اشتاینبرگ: ممکن است توضیح دهید که فیلمتان درباره‌ی کورت والدهایم چه اهمیتی برای تاریخ اتریشِ پس از جنگ دارد؟

روث بکرمن: پس از جنگ جهانی دوم، اتریش ادعا کرد که قربانی هیتلر بوده است. این دروغ بزرگ کشور بود. بخشی از این دروغ عبارت بود از پنهان کردن نقش اتریش در ظلم و ستم به یهودیان. یادم می‌آید که در کودکی یکی از همسایه‌ها یک منورا یا همان شمعدان یهودی سنتی را به من نشان داد. به من گفت که کسی این را به او داده است اما من حتی در آن سنِ کم هم می‌دانستم که قطعاً آن شمعدانی جزئی از اموال مسروقه‌ی یهودیانی است که به اردوگاه‌های کار اجباری فرستاده شده بودند.

پس از جنگ در اتریش همه از این چیزها خبر داشتند اما هیچ‌کس حرفی نمی‌زد. ماجرای والدهایم اولین باری بود که همه‌ی این چیزها رو شد. این ماجرا تأثیر خیلی زیادی داشت. برای مثال، در دهه‌ی 1960 شایعاتی درباره‌ی گذشته‌ی والدهایم وجود داشت اما هیاهوی ناشی از نامزدی او در انتخابات ریاست جمهوری سال 1986 این امکان را فراهم کرد که بحث مهمی درباره‌ی نقش او و اتریش در دوران نازی‌ها به راه افتد. علاوه بر این، این ماجرا نشان داد که یهودستیزی همچنان رایج است. زمان این ماجرا اهمیت داشت. سال 1986 آغاز دوران ترقی سیاسی یورگ هایدِر (2008-1950)، رهبر حزب فاشیست آزادی، بود. به نظر می‌رسد که افول تدریجی یک دست‌راستی، یعنی والدهایم، فرصت‌هایی را برای یک دست‌راستیِ دیگر ایجاد کرد.

فرق آنها این بود که هایدر به طور علنی به نقش اتریش در جنگ جهانی دوم اقرار می‌کرد اما والدهایم می‌خواست بر آن سرپوش بگذارد. وقتی والدهایم دیگر نتوانست اتهامات علیه خود را انکار کند به همان شیوه‌ی آشنا متوسل شد، یعنی گفت که فقط در حال انجام «وظیفه» بوده است. ]والدهایم در مارس 1986 در مصاحبه با شبکه‌ی تلویزیونی دولتی اُ‌آر‌اف ادعا کرد که «من در دوران جنگ همان کاری را کردم که صدها هزار اتریشی دیگر کردند، به عنوان سرباز چنان وظیفه‌ای داشتم.»[

به نظر والدهایم، این کار درست بود. خانواده‌ی او پیش از جنگ به حزب مردم اتریش ]در واقع، سَلَفش، حزب سوسیال مسیحی[ دلبستگی شدیدی داشتند. اگر او می‌خواست در این حزب به جایی برسد باید خود را با نازی‌ها وفق می‌داد.

در فیلم شاهد اظهارنظر شگفت‌انگیز فِرِد سینواتز، رهبر حزب سوسیال دموکرات و صدراعظم اسبق اتریش، در دفاع از والدهایم هستیم.

اگر احزاب سیاسی و نهادهای اصلی، یعنی پلیس، ارتش و قوه‌ی قضائیه را بررسی کنید، می‌بینید که تعداد زیادی از کارکنان آنها پس از جنگ هم در مناصب خود باقی ماندند. این امر درباره‌ی حزب سوسیال دموکرات هم صادق است. بنابراین، می‌توان فهمید چرا سوسیال دموکرات‌ها از نظر سیاسی از محافظه‌کاران دفاع می‌کردند، همان محافظه‌کارانی که می‌گفتند خدمت والدهایم در واحد سواره‌نظام گارد ضربت حزب نازی دال بر نازی‌بودن او نیست. وقتی در تلویزیون نظر سینواتز را درباره‌ی اتهام همدستی والدهایم با نازی‌ها پرسیدند، گفت «والدهایم نازی نبود، فقط اسبش نازی بود.»

 

The United Nations


 

آمریکا در ماجرای والدهایم چه نقشی داشت؟

واشنگتن می‌خواست از ماجرای والدهایم برای تضعیف سازمان ملل استفاده کند. دوران استعمارزدایی بود. ملت‌ها از چنگ حکام استعمارگر قدیمی آزاد شده بودند و می‌توانستند برای اولین بار در سازمان ملل عرضِ اندام کنند.

در آن زمان سازمان آزادی‌بخش فلسطین فعال بود. در آن شرایط، دولت آمریکا می‌خواست از پرونده‌ی والدهایم برای تضعیف و بی‌اعتبار کردن کل سازمان ملل بهره ببرَد. در سال 1987، وزارت دادگستری آمریکا اعلام کرد که نام والدهایم را در فهرست افراد تحت‌نظر قرار داده است، یعنی ورود او به آمریکا ممنوع‌ بود.

فیلم شما به وضعیت فعلی به‌شدت ربط دارد زیرا دولت کنونی اتریش حاصل ائتلاف حزب مردم اتریش و حزب دست‌راستیِ افراطیِ آزادی است. روزنامه‌های مهم آلمانی از این ائتلاف جدید حمایت می‌کنند و می‌گویند که حالا حزب آزادی جریان غالب را تشکیل می‌دهد.

حزب آزادی جریان غالب نیست. این حرف درست نیست. این حزب یک حزب دست‌راستیِ افراطی است. در ابتدای سال، یکی از وزرای دولت جدید، هربرت کیکی، وزیر کشور، تا جایی پیش رفت که گفت می‌خواهد پناهندگان و پناهجویان را در «یک محل جمع کند.» او گفت باید آنها را در مراکز خاصی «جمع کرد.» ]این حرف را اشاره‌ به اردوگاه‌های کار اجباری تعبیر کردند.[

در سال 2000 وقتی حزب آزادی برای اولین بار به دولت اتریش راه یافت، بسیاری از افراد و نهادها، از جمله اتحادیه‌ی اروپا، حزب تحت رهبری هایدر را محکوم کردند. اما حالا کسی چیزی نمی‌گوید. ویکتور اوربان ]نخست وزیر دست‌راستیِ افراطیِ مجارستان[ برای دیدار و برنامه‌ریزی با دولت جدید به وین رفته است. حزب آزادی وزارت‌خانه‌های مهم را در دست گرفته و دارد به سیاست آینده‌ی کشور شکل می‌دهد. وضعیت خطرناکی است.

 

برگردان: عرفان ثابتی


اشتفان اشتاینبرگ روزنامه‌نگار مقیم آلمان است. آن‌چه می‌خوانید برگردان این نوشته‌ی او با عنوان اصلیِ زیر است:

Stefan Steinberg, ‘The Waldheim Waltz: A timely film about the World War II role of former Austrian president’, World Socialist Web Site, 20 March 2018