تاریخ انتشار: 
1397/01/29

ترک‌ها در ترکیه‌ی امروزی تا چه اندازه «ترک» هستند؟

کایا گِنج

یک قرن است که دولت ترکیه «هویت ملی» قاطعی را بر شهروندانش تحمیل کرده است، هویتی که قومیت را نادیده می‌گیرد و به ترکِ «خالص» بودن ارزش می‌گذارد. اما ترک‌ها تنوع قومیتی خود را درک کرده‌اند، و ایده‌ی «پاکی نژادی» که دولت آن را ساخته و تحمیل کرده بود، در حال فروپاشی است.


اوایل امسال، ترکیه «دفتر ثبت احوال عمومی» خود را، که قبلاً شدیداً تحت حفاظت بود، بازگشایی کرد. این آرشیوِ بسیار مهمی از تبارنامه‌ها است که قدمت آنها تا دوران عثمانی می‌رسد. وب‌سایتی که دسترسی به همه‌ی خدمات عمومی در ترکیه را فراهم می‌سازد، اکنون یک گزینه برای جست‌وجوی تبارنامه‌ها هم دارد. کاربران می‌توانند مدارک نیاکان خود را، که سوابق آن تا سال ۱۸۸۲ به عقب می‌رود، از آن‌جا دریافت کنند. از زمان فراهم آمدن این خدمات جدید، گفت‌وگو درباره‌ی اصل و نسب، مهاجرت، و برخورداری از نژاد خالص یا مرکب در گروه‌های واتس‌اپ، دفترهای کار، و کافه‌‌ها رواج فراوان یافته است. تنها در مدت دو روز، بیش از پنج میلیون ترک در جست‌وجوی تبارنامه‌ی خود به این وب‌سایت مراجعه کرده‌اند. علاقه‌ی مردم به موضوع چنان شدید بود که وب‌سایت برای چند ساعت از کار افتاد. دولت مجبور شد که ارائه‌ی این خدمات را برای چندین روز متوقف سازد.

دولت ترکیه یک قرن است که «هویت ملی» قاطعی را بر شهروندانش تحمیل کرده است، هویتی که قومیت را نادیده می‌گیرد و بر ترکِ «خالص» بودن تأکید دارد. دولت با در اختیار گذاشتن این اسنادِ سوابق، مردم را مسحور کرده است. حال که ترک‌ها تنوع قومیتی خود را درک کرده‌اند، ایده‌ی پاکیِ نژادی که قدمتی به درازای یک سده دارد و دولت آن را ساخته و تحمیل کرده بود، شروع به فروپاشی کرده است. برخی ترک‌ها، به ویژه کسانی که خانواده‌هایشان نسل‌ها در یک شهر زیسته‌اند، اکنون تأییدی برای اثبات اصل و نسبِ دور و دراز خود یافته‌اند. برخی دیگر دلزده هستند. یک ملی‌گرای ترک دریافت که مادر مادربزرگش اصلیت کردی داشته است. یکی از دوستان نویسنده‌ی من حیرت‌زده دریافت که نام پدر پدربزرگش اسحاق بوده است. یکی از همسایگان من دریافت که اصلیتی اروپایی داشته و تصمیم گرفته است که تقاضای تابعیتِ دوگانه کند.

تا مدت‌ها، هویت قومی در ترکیه موضوعی مرتبط با امنیت ملی محسوب می‌شد. بیشتر ارمنیانِ عثمانی جان خود را در اخراج‌های اجباریِ سال ۱۹۱۵ از دست دادند، در حالی که برخی دیگر برای حفظ جان خود به اسلام گرویدند. حرف و حدیث‌ها در این باره در خانواده‌ها مخفی نگه‌ داشته می‌شد؛ بسیاری از نوه‌های مسیحیانی که به اسلام گرویده بودند در بزرگ‌سالی از تبار خود خبردار شدند. بسیاری از ترک‌ها تنها اخیراً فهمیده‌اند که با ارمنیان نسبت خانوادگی دارند. داده‌های تبارشناختی فقط برای استفاده‌ی خصوصی ارائه می‌شوند و نشان از آن دارند که دولت ترکیه با چه وسواسی سوابق شهروندان خود را در طول دو سده‌ی گذشته حفظ کرده است. یک کاربر در وب‌سایت اکسی سوزلوک، جایی که هزاران نظر درباره‌ی این موضوع ابراز شده، نوشته است که «ظاهراً نسب مادری من به ایروان می‌رسد، در حالی که تبار پدری من به گرجستان می‌رسد. این موضوع مرا به حیرت انداخته است.»

تا مدت‌ها، هویت قومی در ترکیه موضوعی مرتبط با امنیت ملی محسوب می‌شد.

علاقه به کشف تبار و اصل و نسب، چپ‌گرایان ترک را مضطرب کرده است؛ آن‌ها نگرانِ آن شده‌اند که این علاقه به قبیله‌گرایی و حتی جنگ داخلی منجر شود. اما سردبیر مجله‌ی هفتگیِ ارمنیِ آگوس از این موضوع استقبال کرده است. او مصاحبه‌ای با یک استاد انسان‌شناسی انجام داده که این تصمیم را «انقلابی» توصیف کرده است؛ بنا به ارزیابی او، این «نشانه‌ای جدی» از آن است که از پاک‌قومیِ خیالی (که مورد ادعای ملی‌گرایان ترک است) دارد ارزش‌زدایی می‌شود، و این ارز‌ش‌زدایی «عادی‌سازی» می‌شود. در واقع، یافته‌های یک مطالعه در سال ۲۰۱۲ در مجله‌ی تاریخچه‌ی ژنتیک انسان حاکی از آن است که ۳۸ درصد نیاکان پدریِ مردم ترکیه اروپایی، ۳۵ درصد از خاورمیانه، ۱۸ درصد از جنوب آسیا، و نه در صد از آسیای میانه هستند.

عثمانی‌ها برای رسیدگی به پیچیدگی‌های ناشی از تنوع قومیت‌ها، از آنچه سیستم «ملت‌ها» می‌خواندند استفاده می‌کردند. تا سده‌ها، مسلمانان، کاتولیک‌ها، ارتدکس‌های یونانی، و یهودیان تابع قوانین مختلفی بودند. اجتماعات دینی می‌توانستند با آزادی با یکدیگر تعامل کنند و مدارس، روزنامه‌ها، و بیمارستان‌های خود را داشته‌ باشند، به این شرط که به سلطان عثمانی مالیات بدهند. اما در دهه‌ی ۱۸۳۰، طرفداران مدرن‌سازی امپراتوری عثمانی مفهوم غربیِ «شهروندی» را مطرح کردند و سیستم ملت‌ها را کنار گذاشتند. گروهی از روشنفکران مسلمان، که به نام «عثمانیان جوان» شناخته می‌شدند، با این تغییر شدیداً مخالف بودند.

در دهه‌ی ۱۸۷۰، این گروه مفهوم عثمانی‌گرایی را معرفی کردند که مروج یک شهروندی واحد در حیطه‌ی امپراتوری بود، و قوانین اسلامی را با اصولی الهام‌گرفته از حکومت‌های مشروطه‌ی اروپایی ترکیب می‌کرد. آنها ایده‌ی «ملی‌گرایی اسلامی» را مطرح می‌کردند: اسلام سنی به هویت غالب تبدیل می‌شد، در حالی که آزادی‌هایی به دیگر ادیان داده می‌شد. عثمانیان جوان احساس می‌کردند که اگر ماهیتِ سنیِ حکومت از بین برود، امپراتوری از هم خواهد پاشید. عثمانی‌گرایی فرمول آنها برای حفظ یکپارچگیِ آن بود. با افزایش سرعت مدرن‌سازی در اوایل قرن بیستم، مشکل پیچیدگی‌های تبارشناختی تدریجاً ابعادی بزرگ‌تر یافت: «ترکان جوان»، که سکولار و با غربی‌سازی موافق بودند و مؤسسان جمهوری ترکیه‌ی امروزی هستند، ملی‌گرایی اسلامی را به شکلی از شهروندی بر مبنای ایده‌ی فرانسویِ لائیسیته، یعنی مصون نگه داشتن حکومت از نفوذ دین و مذهب، مبدل ساختند. آنها گاهی با توسل به زور سعی داشتند که مشکل پیچیدگی‌های قومیتی را حل کنند: یک تبادل جمعیت بزرگ در سال ۱۹۲۳ منجر به غیر‌بومی‌سازیِ بیش از۲.۱ میلیون یونانی در ترکیه و بیش از سیصد هزار ترک در یونان شد. به تعداد کمی از یونانیان و ارمنیان که همچنان در ترکیه زندگی می‌کردند گفته شد که باید اصل و نسب خود را فراموش کنند.

در دهه‌ی ۱۹۴۰ در پی مرگ آتاتورک، گروه‌های نژادپرست در ترکیه ملی‌گرایی را از این هم پیشتر بردند و هویت ملی «ترکیه‌ایِ خالص» را شکل دادند. از دید آنها، ترک‌ها از دشت‌های آسیای مرکزی بودند، کرد‌ها «ترک‌های ساکن کوهستان» بودند، و سایر تأثیرات قومیتی منحرف و خطرناک ارزیابی می‌شدند. چپ‌گرایان و اسلام‌گرایان هردو مدرنیته و این ترکیب از یک ملت‌دولتِ تک‌قومیتی را تخطئه می‌کردند، و دولت «کمال آتاتورک» هردوی این گروه‌ها را مجازات کرد. ناظم حکمت، شاعر مارکسیست، به ۲۸ سال زندان محکوم شد و محمد اکیف اِرسوی، متفکر مسلمان، یک دهه را در تبعید در مصر به سر برد، زیرا ملی‌گراییِ ترک را به زیر سؤال برده بودند.

 

از زمان به قدرت رسیدن «حزب عدالت و توسعه» (مشهور به آ.ک.پ.) در سال ۲۰۰۲، بسیاری از ملی‌گرایان ترکیبی را که رجب طیب اردوغان از محافظه‌کاری و نولیبرالیسم ایجاد کرده، تهدیدی برای هویت ملی ترکیه می‌دانند. اما دولتِ آقای اردوغان از طرف دیگر مورد تمجید نیز قرار گرفته، زیرا به تاریخ‌نگاران اجازه داده که علناً در مورد تاریخ ارمنیان عثمانی صحبت کنند و محدودیت‌های اعمالشده بر فرهنگ کردی را برطرف ساخته است. در دوران حکومت آقای اردوغان، هویت ملی مبتنی بر «ترک خالص بودن» تدریجاً با «ملی‌گرایی اسلامیِ» عثمانیان جوان جایگزین شده است. رهبران آ.ک.‌پ. معتقدند که حذف دین و قومیت از هویت ملی ترکیه تکرارِ اشتباهات کسانی خواهد بود که در دهه‌ی ۱۸۳۰ به مدرن‌سازی عثمانی پرداختند.

با گشودن دفاتر ثبت احوالِ عمومی ممکن است دولت ترکیه (ناخواسته) تصور ما را از معنای ملت ترک تغییر داده و به افسانه‌ی پاکیِ نژادی برای همیشه پایان داده باشد. این که دسترسی تازه به فهرست اصل و نسب‌های عمومی در این زمان ممکن شده، در واقع بخشی از یک محاسبه‌ی سیاسی است. به دنبال عملیات نظامی ترکیه در عفرین در شمال سوریه، و با توجه به نزدیک شدن انتخابات ریاست جمهوری در سال ۲۰۱۹، دولت امیدوار است که هویت «ملی‌گرای اسلامی» را به عنوان هویت محوری ترکیه بیش از پیش تحکیم کند.

«حزب عدالت و توسعه» به این ترتیب مدعی شده است که ملی‌گرایی اسلامی چیزی متفاوت با ملی‌گرایی جمهوری‌خواهان است:‌ دولت با رویکرد اخیرش به در بر گرفتن اسلام، از اطمینان کافی برخوردار شده است که به شهروندان اجازه دهد اصل و نسب قومیتی خود را کشف کنند. شهروندان ترکیه می‌توانند به میراث و اصل و نسب خود افتخار کنند و حتی در آن توجیهی برای تصمیمات سیاست خارجی دولت ترکیه بیابند. بایگانی‌های خاک‌گرفته‌ی ثبت احوال نه تنها قرار است به ترک‌ها یادآوری کند که از نظر نیاکان چه تنوع وسیعی دارند، بلکه همچنین به آنها یادآوری میکند که امپراتوری عثمانی بر چه سرزمین‌های وسیعی حکومت می‌کرده، حکومتی که روزگاری در سه قاره گسترش یافته بود.

 

برگردان: پویا موحد


کایا گِنج رمان‌نویس و مقاله‌نویس اهل ترکیه است. آن‌چه خواندید برگردان این نوشته‌ی اوست:

Kaya Genc, ‘Who Is a Turk? It’s Complicated,’ New York Times, 1 April 2018.