این روزها که زنان ایرانی برای دستیابی به حقوق خود، از جمله لغو قانون حجاب اجباری، مبارزه میکنند، در ترکیه گروههای سیاسی رقیب دوباره برای کسب محبوبیت در بین اقشار سنتی، مسئلهی حجاب را مطرح کردهاند.
در جریان وقایع کشورتان هستم و امیدوارم سرزمینی که به سرزمین معجزهها معروف است، به اعجاز خود ادامه دهد و صدای مردم را به گوش همه برساند. (آریل دورفمن، خطاب به مردم ایران)
زنان در طول جنگ باید هم بار کار خانه را به دوش میکشیدند و هم جای خالی مردان را پر میکردند؛ در این سالها میشد زنان را به عنوان کارگر پمپ بنزین و رانندهی کامیون دید. زنانی که در نزدیک جبههها زندگی میکردند وضع بهشدت دشواری داشتند: هم شاهد خرابشدن خانهشان در اثر آتش توپخانهی ایران بودند و هم شاهد کشتهشدن عزیزان و همسایگانشان.
بسیاری از کشورهایی که رأی ممتنع دادند، از جمله کشورهایی هستند که قبلاً برای این نوع تصمیمها رأی منفی میدادند. این واقعیت که حتی این دسته از کشورها رأی ممتنع دادهاند نشان میدهد که این بار وجدان سیاستمداران و دیپلماتهای این کشورها بر اثر وضعیت وخیم حقوق بشر در ایران، بهویژه قتل و شکنجهی کودکان و زنان، تکان خورده است و حاضر به حمایت از جمهوری اسلامی ایران نیستند.
خیزش انقلابی کنونی را بسیاری سرکشیِ نسل جوانی میدانند که دیگر تاب حکومت اسلامی را ندارد. اما همانگونه که آفرینش خودبهخودی نداریم، هیچ نسلی هم از زیر بته درنمیآید و خانوادهای دارد. این نسل هم از بوتهی آزمون و تجربهی خانوادههایشان بیرون آمده زیرا نهاد خانواده، مهمترین و اصلیترین نهاد اجتماعی است که در این چهل و چند سال در برابر یورش حکومت اسلامی ایستادگی کرده است.
روی دیوار با حروف درشت نوشته بودند: «از ایستادن در صفهای بیپایان خسته شدهایم!» چنین نوشتهای در دوران رژیم کمونیستی چائوشسکو برتافتنی نبود. تازه این اول ماجرا هم نبود؛ قضیهی دیوارنوشتهها از هفده روز قبل شروع شده بود.