کلیت تولیدات ادبی در طول جنگ، به استثناء چند اثر، گفتار حکومت صدام را بازتاب میداد. این تولیدات خصلتی فرقهای هم نداشت: از قضا نویسندگان حامی جنگ هم از سنیان بودند و هم از شیعیان. هر حیلهای برای گریز از نوشتن راجع به جنگ نهایتاً بیثمر میماند. یکی از بزرگترین نویسندگان عراقی به بهای نوشتن مقالات مطبوعاتی در حمایت از جنگ توانست لااقل از نوشتن داستان در این زمینه کناره جوید
تبلیغاتی که در دوران جنگ ایران و عراق با حمایت دولت بعث منتشر شد بیسابقه و پرحجم بود. تنها ۷۵ رمان تبلیغی طی این دوره نوشته شد. در آن زمان روشنفکران عراقی و عرب در جشنوارههای ادبی-تخصصی از این رمانها استقبال کردند، اما اکنون به طور خودخواسته تولیدات فرهنگی و تبلیغاتیِ آن زمان را به وادی نسیان سپردهاند.
یکی از عناصر مشترک در بسیاری از پیامهای مردمی عبارت است از حضور مأموران لباس شخصی جلوی داروخانهها و تعقیب خریداران وسایل پانسمان و داروهای مسکن به منظور یافتن محل اختفای احتمالیِ مجروحان.
هر سال در ماه ژوئن یا ژوئیه، در مناطق شمالیِ فنلاند، نروژ و سوئد خانوادههای پرورشدهندهی گوزن برای شرکت در یکی از بزرگترین برنامههای سال یعنی مراسم «نشانگذاری» زیر آفتاب نیمهشب قطبی گرد هم میآیند، مراسمی که طی آن بچهگوزنها با نشان مخصوص صاحبشان علامتگذاری میشوند.
قمرالملوک وزیری، از تأثیرگذارانِ موسیقی ایرانی در قرن گذشته، ویژگیهایی در زندگیاش داشت که هرکدام به نوعِ خود منحصربهفرد است: او از محبوبترین خوانندگان دوران خود بود، نخستین زنی بود که بدون حجاب روی صحنه حاضر شد، انسان سخاوتمندی بود و همواره به امور نیازمندان میپرداخت. اما در زندگیاش با چالشهایی از جمله اعتیاد نیز همراه بود.
شاید آنچه ما را جذب خاطرات میکند جزئیات آنها نیست بلکه هاله و رایحهی محوی از آنهاست که در اشیایی که در زمان حال نگهداریشان میکنیم جای گرفته است. این هاله به ناگزیر حسی از غم و دلتنگی را در ما بر میانگیزاند درست مثل زمانی که به تماشای خرابههای باستانی یونان و رم و بناهای متروک مینشینیم.