تاریخ انتشار: 
1395/04/06

آزادی بیان: ده اصل برای جهانی به‌هم‌پیوسته

جان لوید

در سه دهه‌ی گذشته، دنیای آنلاین به انبار تقریباً بیکران اطلاعات، سرگرمی، پارانویا و تبهکاری تبدیل شده است. اکنون هر کسی از طریق اینترنت به انبوهی از نظرات و تریبونی برای انتشار و پخش نظرات خود دسترسی دارد. چنین محیطی جذاب و هولناک است- آزادی‌های جدید قوانین تازه‌ای را می‌طلبد.*

آزادی بیان: ده اصل برای جهانی به‌هم‌پیوسته، نویسنده: تیموتی گارتُن اَش، انتشارات اتلانتیک، 2016


تیموتی گارتُن اَش در این کتاب به ما می‌گوید که چگونه می‌توان در دنیایی متنوع و مرتبط، با ادب زیست. او به لطف مهارت‌های خود در مقام استاد دانشگاه و روزنامه‌نگار، استدلال‌های محکمی را در دفاع از آزادیِ مبتنی بر اصول اخلاقی ارائه می‌کند. وی ده سال قبل وب‌سایتی به نام «بحث درباره‌ی آزادی بیان» را در دانشگاه آکسفورد بنا نهاد که اعضای هیئت تحریریه‌اش پژوهشگران دوره‌ی پسادکتری‌اند و هر یک چند زبان می‌دانند. این کتاب یکی از ثمرات آن وب‌سایت است.

در این وب‌سایت و کتاب، گارتُن اَش 10 اصل لازم برای آزادی بیان را مشخص می‌کند: آزادی «جستجو و انتقال» اطلاعات و نظرات؛ پرهیز از ارعاب خشونت‌آمیز؛ ممنوع نکردن هیچ نوعی از اطلاعات؛ تضمین تنوع و اعتبار رسانه‌ها و عاری از سانسور بودن آنها؛ ابراز نظر‌های گوناگون «در کمال ادب»؛ احترام به آزادی مؤمنان و نه لزوماً عقاید آنان؛ حفظ حریم خصوصی جز در مواردی که افشاگری به نفع عموم است؛ مقابله با وضع محدودیت‌های دولتی علیه آزادی اطلاعات به دلایل امنیتی؛ دفاع از اینترنت در برابر تعدی دولتی یا شخصی؛ و ترویج شجاعت در برابر تهدید علیه اظهار نظرهای مناقشه‌آمیز.

درباره‌ی اکثر این اصول اختلاف‌نظر وجود دارد. برای مثال، نفع عمومی یعنی چه؟ آیا عیاشی سادومازوخیستیِ مَکس مُزلی، رییس پیشین مسابقه‌های فرمول یک، امری شخصی بود؟ یا این که حق با روزنامه‌ی نیوز آف دِ وُرلد بود که انتشار عکس‌ها و جزئیات انحراف جنسی کسی را که الگوی جوانان به شمار می‌رفت، وظیفه‌ی مدنی‌ خود می‌دانست؟

اخیراً بعضی از گروه‌های دانشجویی با پیگیری سیاست مناقشه‌آمیزی خواهان ممنوعیت سخنرانی برخی از افراد شده‌اند. برای مثال، می‌توان به مخالفت با سخنرانی جِرمَن گریر اشاره کرد زیرا او با اشاره به تِرَنس‌جِندرها گفته بود، «فکر نمی‌کنم با جراحی بتوان مردی را به زن تبدیل کرد». هدف از کمپین «رُدِس باید سرنگون شود» برچیدن تندیس سِسیل رُدِس در اُریِل کالج در آکسفورد است زیرا گروهی از دانشجویان آکسفورد، رُدِس را نژادپرست می‌دانند. به نظر گارتُن اَش، رواج عادت «اهانت‌پنداری» بسیار خطرناک است زیرا اهانت‌پنداران با توسل به آن می‌کوشند از هر اظهارنظر به‌اصطلاح «تهدیدآمیز»ی جلوگیری کنند. به عبارت دیگر، ممکن است هر اظهارنظری صرفاً به این علت که کسی آن را توهین‌آمیز می‌پندارد، ممنوع شود.

در وب‌سایت آزادی بیان، سخنی از رابرت اِم هاچینز، رییس وقت دانشگاه شیکاگو در دهه‌ی 1930، نقل شده که در دفاع از دعوت رهبر حزب کمونیست آمریکا می‌گوید، «در آزادترین محیط‌ها است که اختلاف‌نظر جدی، داوری مستقل، و تردید در مفروضات جاافتاده، شکوفا می‌شود».

به نظر گارتُن اَش، بهترین راه مخالفت با هر نظری، حتی شرم‌آورترین نظرات، اظهار نظر است. یک دهه قبل، گارتُن اَش در مناظره‌ای پُرشور با اَیان هِرسی علی، اسلام‌ستیز نامدار، او را «بنیادگرایی کمی ساده‌اندیش» خواند اما مدتی بعد در مناظره‌ی دیگری با هرسی علی آشکارا حرفش را پس گرفت. این همان جانِ کلامِ گارتُن اَش است: رد و بدل کردن نظرات مخالف و تغییر عقیده دادن.

من در دو مورد با گارتُن اَش اختلاف‌نظر دارم: نخست، مخالفت با پنهان‌کاری نهادهای اطلاعاتی و نادیده گرفتن نقش مهم این سازمان‌ها در دموکراتیک نگه داشتن جوامع. حملات بزرگ تروریستی، شهروندان را به پذیرش راه‌حل‌های اقتدارگرایانه وامی‌دارد. برای مثال، می‌توان به تمدید وضعیت اضطراری در فرانسه و اعلان «جنگ علیه تروریسم» از سوی فرانسوا اولاند اشاره کرد. خطر اقتدارگرایی نهادهای امنیتی در دموکراسی‌های پایدار از خطر بی‌اعتمادی به توانایی دولت در تأمین امنیت کمتر است.

مورد دوم این که، گاهی فضل و دانش گارتُن اَش فهم سخنان او را دشوار می‌سازد. وی برای نقل قول از صاحب‌نظران گوناگون، پیوسته رشته‌ی سخن را قطع می‌کند: در پاراگرافی نسبتاً کوتاه، در بخش مربوط به پنهان‌کاری دولت، گارتُن اَش از تاسیتوس، تاریخ‌نگار رومی، دَنیِل مُینیهَن، سناتور آمریکایی، و یکی از آثار نمایشی موزه‌ی بهداشت دِرِسدِن، نقل قول می‌کند. سخن خود او از همه‌ی نقل قول‌هایی که زیر آنها مدفون شده جالب‌تر است: «بدترین حالت زمانی است که هیچ جنبه‌ای از زندگی شهروند از دید حکومت پنهان نباشد اما همه‌ی زوایای حکومت از دید شهروند مخفی باشد».

البته او در انتخاب صاحب‌نظران خوش‌سلیقه است: در پاراگراف دیگری چهار نقل قول از مایکل والزِر، تامس اسکَنلُن، کارل پاپِر و یوهان وُلفگانگ فُن گوته وجود دارد که اولی شایان تأمل است: «رواداری تفاوت را ممکن می‌سازد، تفاوت رواداری را ضروری می‌کند». بخش عمده‌ای از این کتابِ بسیار خوب اما دشوارخوان هم شایان تأمل است.


* این مطلب برگردان و بازنویسی مقاله‌ی زیر است:

John Lloyd, ‘Free Speech: Ten Principles for a Connected World’, by Timothy Garton Ash, Financial Times, 3 June 2016.

جان لوید، روزنامه‌نگاری بریتانیایی است که اکنون با فایننشال تایمز همکاری دارد. او برنده‌ی جوایز متعددی است و تا به حال چند کتاب منتشر کرده که آخرین آنها خبررسانی درباره‌ی اتحادیه اروپا: اخبار، رسانه و نهادهای اروپایی نام دارد.

برگردان و بازنویسی:
عرفان ثابتی