اولین بار عکسش را روی جلد صفحهی گرامافون پشت ویترین «صفحهفروشی بتهوون» در خیابان پهلوی دیدم. با موهای سیاه شلاقی که روی پیشانیِ بلندش پخشوپلا شده بود و برق چشمان سیاهش را جلا میداد. خندهای صمیمی و هم آشنا، لبهای خوشفرمش را پس زده بود تا دندانهای ردیف و سفیدش نمایان شود. شوشا گاپی: خوانندهی ترانههای محلی.
در سه سال آخر حکومت صدام حسین در عراق، همانوقت که کمر کشور زیر بار تحریمهای سنگین بینالمللی و فشار اقتصادی و بحران سیاسی خم شده بود، چهار کتاب در ژانر ادبیات عامهپسند و پروپاگاندا با اسامی مستعار در عراق منتشر شد. پشت جلد کتابها، در توضیح نویسنده آمده بود که او فردی است «مشهور اما فروتن» که عراق را عاشقانه دوست دارد. کتابها همه ارزش ادبی نازلی داشتند، و پر از کلیشهسازی و مضامین پررنگ ناسیونالیستی بودند. هویت نویسندهی این کتابها مثل رازی سرگشاده بود.
عجیب نیست که کووید-19مردم را عصبانی کرده است: زندگی آنها به طرز غیرقابلتصوری مختل شده است. بسیاری از مردم یا اعضای خانوادهی خود را از دست دادهاند و یا چند ماه گرفتار این بیماری شدهاند. به علت اِعمال محدودیتهای لازم برای تداوم خدمات بهداشتی، کسبوکارهای کوچک آسیب دیده، مراکز خدمات شهری بسته شده و مردم ماهها از دیدار بستگان خود محروم شدهاند. آزادیهای اساسیای که بدیهی میپنداشتیم از ما سلب شده تا از شیوع ویروس جلوگیری شود. این پرسش که این ویروس از کجا آمده و چه کسانی مسئول این همه آسیب و زیان هستند، بهشدت اهمیت یافته است.
این کتاب شامل بخشی از تاریخ دوران اولیّهی نهضت بابی و بهائی بر اساس بیش از هفتاد سند دولتیِ دوران قاجاریه است که بخش بزرگی از آن برای نخستین بار انتشار مییابد. اسناد این کتاب نیم قرن تاریخ پرنشیب و فراز این نهضت را از زمان مهاجرت ناخواستهی گروهی از بابیان به بغداد در سال ۱۸۵۳ تا تبعید نهایی آنان به عکا در فلسطین در سال ۱۸۶۹ در بر دارد.
عشقآباد که امروز پایتخت جمهوری ترکمنستان است، زمانی بیش از یک قرن پیش، خانهی جمعیت بزرگی از بهائیان ایران شد که از آزار و بهاییستیزی در ایران گریخته بودند، و به این شهر نوبنیاد مهاجرت کردند. عشقآباد در عرض چند سال به یکی از بزرگترین مراکز تجمع جامعه بهائی تبدیل شد.
گفتهاند و میگویند که ایران به مفهوم یک وطن، یک ملیت برساختهای بیش نیست. ما در این خوانش پا را ازین هم فراتر میگذاریم و میگوییم که ایران در متن ادبی یک «مجاز» است، اما مجازی که تعریفی برای آن در کتابهای معانی و بیان پیدا نمیشود. این چگونه مجازیست؟