آئین بهائی – جامعه، سیاست
106 آیین بهائی جامعهوسیاست اش از وجود بیش است و نه آنکه ناچیز رسیدن و لمسکردن و سیراب شدن از هر آنچه بهره وری است، نه پوچی و نیستی. از این حیث چنین شهری بر است. آن را نظر به هستی و مایه اند و آنها را حرفی و پیامی و حکمتی نیست. شهر ضدّ کسانی استکه از قافلۀ مدنیت بازمانده بلعد. باید بدهی دارد، و یا آنکه می زند، آن را پاس نمی دستی تو را پس می شورانگیز، تو را و تهی و تو را چیز قابل عطایی باشد تا حرمت داشته باشی. ورود به اروپا از این دروازه خطرخیز است؛ چون امکان آن دارد که به حساب نیایی و دود شوی و به هوا روی. شهر شورانگیز و ایکه امکان تعامل اعتنایی مردمانش را تکبری است و استغنایی چه بسا تهی، اما درنتیجه بی کند؛ چنانکه هر ایرانی هر اندازه بلندپایه در سیاست و فرهنگکه به پاریس با آن را دشوار می وارد شد ناپدید شد و اثری و ثمری از او دیده نشد. شورها او را در خود فروبرد و از آنِ خود کرد. از قضا به دلیل همین شورانگیزی به ویژه پاریس، لندن و برلین محل رحل اقامت افکندن ترین آنها چون علامه محمد قزوینی به مدت بزرگان و دانشمندان ایرانی بود. در این دوره بزرگ زاده و محمدعلی فروغی به مدتکمتر (مدت توقف این آخری طولانی و نیز سید حسن تقی ای استکه ایرانیان پیامی فرهنگی در پاریس بیست ماه بود) سکنیگزیده بودند؛ اما این دوره برای غربیان نداشتند. عقب افتاده بودند. حتی خود را باخته بودند. آنها پس از شکست در و امضای قرارداد ۱۹ های ایران و روس در دوران سلطۀ استعمارگران در ربع آخر قرن جنگ دادن به مناطق نفوذ روس و انگلیس در شمال و جنوب کشور جزو کشورهای و تن ۱۹۰۷ توانست باشد! شدگان را چه پیامی برای جهانیان می خوردگان و پایمال مغلوب بودند. شکست ترین اینها علامه قزوینی بود که دانست. بزرگ زاده از سرتاپا غربی شدن را دستور کار می تقی های به شاگردی به اروپا آمده بود که زبان انگلیسی و فرانسه و آلمانی بیاموزد و در کتابخانه بزرگ لندن و پاریس و برلن مجاور شود، اما این همه برای اینکه در بابگذشتۀ ایران و متون ها کتاب تاریخ جهانگشای جوینی را در سه جلد مقابله کهن تحقیقکند و نهایتاً در طول سال ترین شهر جهان، تاریخی در باب حوادث دوران مغول در ایران. او در مدرن ((( و تصحیحکند؛ کرد. بدون اینکه بتواند این دو را به ها سپری شده زندگی می در عالمی از دست رفته و قرن هم برساند و با ترجمه و ایضاحگذشته آن را چراغ راه آینده کند. سویۀ تکاپوی فرهنگی او، به رغم آنکه بیش از سی سال در اروپا اقامت داشت، جهان مدرن و امر نو نبود. او را با نوآوری توانست باشد. ایدۀ علم به نزد او همچنان ایدۀ ذهن-انبار بود، و عالِم همانا نسبتی نبود و نمی ای متحرک. مکتوبات او و توصیفاتیکه از علمای فرنگکه به ملاقاتشان فائز شده به کتابخانه توان به مقالات او و شرح احوالیکه خود از خود به دست خوبی نشانگر همین امر است. می سالکار این تصحیح را طول داد و تمام نکرد تا در مراجعت از برلین آن را به پایان رساند. ۹ . او 2
Made with FlippingBook
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2