آئین بهائی – جامعه، سیاست

135 آیین بهائی جامعهوسیاست از تأسیس و توسعه همچنانکاملاً در کنترل رهبری مرکزیِ این آیین باقی ماندند. اما در سه دهۀ المللی به سطح ‌ تدریج از سطح بین ‌ ریزیِ گسترش و توسعۀ این آیین به ‌ گذشته، مسئولیتِ برنامه ریزی نه بر ‌ هایکوچکی از جوامع واگذار شده، به طوریکه اکنون برنامه ‌ ملی، و اخیراً به گروه های ‌ شود. چرخه ‌ اساس دستور از بالا به پایین بلکه بر مبنای شناخت تجربی محلی انجام می آفرینند، فرهنگیکه ‌ ریزی، رشد، تحکیم و تأمل «فرهنگِ یادگیری» در سطح محلی را می ‌ برنامه ‌ ی مطالعاتی (برنامۀ مؤسسۀ ‌ ها ‌ دوره ‌ زمان، برنامۀ ‌ برد. هم ‌ نیز بهره می ‌ ها ‌ از یادگیری در دیگر محل ی زندگیِ ‌ ها ‌ جنبه ‌ روحی) بهائیان را به ترکِ انفعال و مشارکت و پذیرش مسئولیت فردی در همۀ )۱۷۵ و ص ۱۴۷-۱۴۶ ، صص ۲۰۰۶ ، العدل ‌ کند. (بیت ‌ بهائی تشویق می ‌ جامعۀ تمرکززدایی از قدرت و توانمندسازی افراد اهمیت فراوانی دارد؛ زیرا در آئین بهائی طبقۀ استکه در آن همۀ اعضاء ‌ بینی کرده ‌ ای را پیش ‌ روحانی وجود ندارد. بهاءالله پیدایش جامعه با یکدیگر برابرند و هیچ فردی در آن قدرت یا اقتدار ندارد. حتی افرادیکه برای عضویت در شوند، اقتدار فردی ندارند؛ تنها نهادها اقتدار دارند. ‌ المللی انتخاب می ‌‌ ی ملی یا بین ‌ ها ‌ هیأت ییکه در ‌ ها ‌ اند، فرهنگ ‌ ی دینی دیگری به این آیینگرویده ‌ ها ‌ از آنجا که اکثر بهائیان از فرهنگ آن افراد عادی تابع نظرات و دستورات روحانیون هستند، بنابراین فرهنگ مشابهی در جوامع کردند. هدف برنامۀ فعلی، انحلال ‌ بهائی وجود داشت و افراد برجسته این جوامع را رهبری می مراتبیکه تقریباً همیشه پدرسالارانه و معمولاً مبتنی ‌ مراتب است، سلسله ‌ تدریجی این سلسله )۲۰۰۵ ، این مسائل، ر.ک: مؤمن ‌ تر دربارۀ ‌ بر ثروت، قدرت و دانش است. (برای بحثی نظری ی ‌ ها ‌ این تحولات، تأثیر بالقوه مهمی بر بنیادگرایی در جامعۀ بهائی دارد؛ زیرا یکی از جنبه افراد را به تعمیق فهم خود از ‌ گروهیِ متون مقدس بهائی استکه همۀ ‌ برنامۀ روحی، مطالعۀ کند، برخی تفاسیر ‌ کس تفسیر خود را بر دیگران تحمیل نمی ‌ کند. چون هیچ ‌ این آثار تشویق می دهند. بحث گروهی دربارۀ این تفاسیر با ‌ گرایانه ارائه می ‌ بنیادگرایانه و بعضی تفاسیر عقل اطمینان بنیادگرایانه از وجود یک تفسیر آشکار، درست و تغییرناپذیر از متون مقدس به کلی )۷۹ ، ص ۱۹۸۴ ، ؛ بروس ۲۸۰-۲۷۹ ، صص ۵۵-۴۰ ، صص ۱۹۸۱ ، مغایرت دارد. (بار دهد که یک نفر بتواند ‌ مراتب در جریان این فرایند این احتمال را کاهش می ‌ انحلال سلسله همچون بسیاری از رهبران بنیادگرا اقتدارفرهمندانۀ شخصی کسبکند. (اَلموند و همکاران، )۴۱۳-۴۱۲ ، صص ۴۰۸ ، ، الف ۱۹۹۵

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2