آئین بهائی – جامعه، سیاست
159 آیین بهائی جامعهوسیاست ((5( وجود پیامبر خودش حاکم مطلق بر همۀ اشیاء است. افزاید: سعیدی می رود. وجودِ جهان آفرینش مخلوقکلمۀ الهی است، که جوهر مظاهر الهی به شمار می اند. این سلطه و همۀ اشیاء وابسته به آنهاست؛ زیرا همۀ اشیاء به واسطۀ آنها خلق شده توان از مظاهر الهی سلبکرد؛ حاکمیتِ مطلق، نامشروط و ذاتی است. این سلطه را نمی ((5( شود ... ای قطع شود،کل عالم خلقت نابود می زیرا اگر فضل و رحمت الهی لحظه بر اساس این نگرش به حاکمیت فراگیر، مهم نیست که قائم حاکمیت دنیوی داشته ها انتظار داشته باشند که قائم به حاکمیت دنیوی یا نداشته باشد. هرچند ممکن است انسان گیری در این مورد تنها بر عهدۀ قائم است. به قولگلمر «این واقعیتکه دست یابد اما تصمیم قائم- و اکثر مظاهر الهی پیشین- حداقل در ابتدا قدرت دنیوی نداشتند، امتحانی برای مردم افزون بر این، ((5( رود.» به شمار می قدرت مطلقه تنها به خدا و مظاهر او اختصاص دارد: یَفعَلُ ما یَشاءُ. این خودِ مظاهر ای که خدا به آنها عطا الهی هستند که دربارۀ طرز استفاده از قوای روحانی و دنیوی کنند، تصمیم کرده و نحوۀ انتقال این قوا به نهادهاییکه برای جانشینی خود تعیین می ((6( گیرند. می اصل، حاکمیت مطلق خدا و مظاهرِ اوست- حاکمیت دنیوی بخشی از حاکمیت قائم گیرد. برای مثال، بهاءالله در رابطه با قانون چنین است و خودِ او دربارۀ اِعمال آن تصمیم می نویسد: می لو يَحلّ ما حُرّمَ فی ازلِ الازالِ او بالعکسِ لَيسَ لِاحدِ اَن يَعتَرضَ عليه و الّذی توقّفَ 57. Saiedi, Logos , n. 48, p. 133 58. Ibid, p.157 59. Schaefer et al., n. 24, p. 592-593 60. Ibid, p.701
Made with FlippingBook
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2