آئین بهائی – جامعه، سیاست
39 آیین بهائی جامعهوسیاست البته امام جمعه و شیخ محمدباقر آن قدر زنده نماندند که از منافع نقشۀ خود سود ((3( شدند. در آن شهر ۱۸۸۱ ، میرمحمدحسین به مشهد تبعید شد و در ژوئیه ۱۸۸۰ برند. در اوت ((3( در آن شهر از دنیا رفت. ۱۸۸۳ درگذشت. شیخ محمدباقر هم به نجف تبعید شد و در سال وقایع پس از اعدام دو برادر السلطان به بهائیان را به طور موقت تغییر داد. او چنین پنداشتکه شجاعت این رویداد نگرشظل تواند در دستیابی به تخت و تاج مفید باشد، بنابراین برای مدّتی کوتاه و قاطعیت بهائیان می سعی کرد در بحبوحۀ آزار و اذیت ۱۸۸۳ با بهائیان مهربان شد. در سفری به تهران در سال به ۱۸۸۴ حتّی پیشکار خود، حاجی سیاح را در سال ((3( بهائیان در پایتخت به آنها کمککند. برای ((3( های خود را جلبکند اما بهاءالله نپذیرفت. عکا فرستاد تا حمایت بهاءالله از نقشه السلطان به تلاش برای جلب حمایت بهائیان ادامه داد. بهاءالله در مدّتی پس از این هم، ظل نوشت به او هشدار به حاجی میرزا حیدرعلی اصفهانی می ۱۸۸۹ تا ۱۸۸۸ هاییکه از سال نامه السلطان ، ظل ۱۸۸۸ پس از سال ((3( السلطان اعتماد نکند. داد که به حاجی سیاح یا ظل می دشمنی با بهائیان را از سر گرفت. ترین بهائیان اصفهان، از ، تعدادی از فعّال ۱۸۷۹ پس از اعدام این دو برادر در سال ، صص تاریخ نام، ؛ . بی ۲۷۲ ـ ۲۷۸ ، صص ۲۵۸ ـ ۲۶۳ ، صص ۹۹ ـ ۱۱۸ ، صص ورین نیّرین . اشراق خاوری، ن 34 ؛۱۱ ـ ۱۷ ، صص خاطرات ؛ نور، ۲۶ ـ ۲۹ Balyuzi, Eminent , pp.37-40 الشهداء ملقّب ساخت. شوقی الشهداء و محبوب . بهاءالله میرزا حسن و میرزا حسین را، به ترتیب، به القاب سلطان 35 افندی میرزا حسن را یکی از حواریون بهاءالله نامیده است. ر.ک: Baha’i Worl d, Vols. 1-12, reprint (Wilmette, IL: Baha’i Publishing Trust, 1980), Vol. 4, pp. 108-109 رفته است. بهاءالله شیخ محمد باقر را ذئب تر به شمار می تر مهم توان چنین استنباطکردکه برادرکوچک از این القاب می (گرگ) و میر محمد حسین را رقشاء (افعی) خطابکرده است. .۹۶ ، ص ۹۴ ،کتابخانۀ افنان، لندن، ص ها یادداشت . میرزا اسدالله اصفهانی، 36 جلد (تهران: موسّسۀ ملّی مطبوعات امری، ۹ ، در ع. اشراق خاوری، مائدۀ آسمانی الواحی از بهاءالله . ر.ک: 37 ، به سفر به عکا اشاره خاطرات ۲۷۸ ـ ۲۸۱ . سیاح در صفحات ۱۵۶ ، ص ۱۲۴ ـ ۱۳۴ ، صص ۴ )، ج ۱۳۴۲ ـ ۱۳۵۰ زند ولی معاصرانش از کند، امّا او در مصر بودهکه به عکا نزدیک است. از رابطۀ خود با ظل السلطان هم حرفی نمی نمی جلد (تهران، زوّار، ۶ تاریخ رجال ایران، اند. ر.ک: به نقل قولی از اعتماد السلطنه در م. بامداد، این امر به خوبی آگاه بوده ها، ر.ک: . دربارۀ ارتباطات او با ازلی ۴۲۶ ، ص ۳ )، ج ۱۳۴۶ ـ ۱۳۵۰ M. Bayat, Iran’s First Revolution: Shi‘ism and the Constitutional Revolution of 1905–1909 , NewYork, Oxford University Press, 199, pp. 67-68 Hofheim: ( الصدور بهجت ؛ حاجی میرزا حیدرعلی اصفهانی، ۳۷۰ ـ ۳۷۱ ، صص ۵ ، ج ظهورالحق . مازندرانی، 38 ۲۶۳ ، ص ۲۲۷ )، ص Baha’i-Verlag, 2002
Made with FlippingBook
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2