آئین بهائی – جامعه، سیاست
72 آیین بهائی جامعهوسیاست پیوستگی نوع بشر باشد. هم ترین اصل تعالیم بهاءالله، وحدت ذاتی و به شاید بنیادی امکان سفر و ارتباط با همۀ مردم کرۀ زمین امری نسبتاً جدید است. در قرن بیستم بود که زمان با همۀ مردم جهان توانستیم برای نخستین بار عکسی از کلکرۀ زمین بگیریم. ارتباط هم ای بر افراد و نهادها کننده پذیر شده است. این تغییرات مهم تأثیرِ دگرگون هم اخیراً امکان هایی همچون اقتصاد، سیاست، امنیت، های جدیدی را در حوزه ها و چالش داشته و فرصت سلامتی، ارتباطات و محیط زیست به وجود آورده است. به تعبیری، نوع بشر در حال تکامل و پردازد ورود به مرحلۀ جدیدی از بلوغ است. آثار بهاءالله به این مرحلۀ جدید از روابط بشری می خواند: «سراپردۀ یگانگی بلند شد؛ به چشم ها را به پذیرش وحدت در کثرت فرا می و انسان ای از الواح مجموعه بیگانگان یکدیگر را نبینید. همه بار یک دارید و برگِ یک شاخسار.» ( گوید: «لیس ) او همچنین می ۹۸ ، ص جمال اقدس ابهی که بعد از کتاب اقدس نازل شده الحقیقه عالم یک وطن محسوب است و من الفخر لمن یحب الوطن بل لمن یحب العالَم. فی )۱۰۱ علی الارض اهل آن.» (همان، ص خانوادۀ من به علت عقیده به وحدت نوع بشر مجبور شد میان خودش و دیگران انتخاب خانوادۀ دیگر را به ۲۰ دادیم یا اینکه کند- یا باید خودمان را به مسئولان حکومت تحویل می کردیم. اما آنچه در ظاهر انتخابی میان بهروزی خود و امنیت دیگران چنین سرنوشتی دچار می دادیم ما را تر اصلاً انتخاب نبود. اگر خودمان را به مسئولان تحویل می بود، در نگاهی عمیق رساندند. اگر هم نام دادند وسپس به آنها آسیب می برای افشای نام و نشانی دیگران شکنجه می بودیم. سرنوشت ما به دادیم باز از گزند حکومت در امان نمی ها را می و نشانی دیگر خانواده دیگرانگره خورده بود؛ همگی در یک قایق بودیم. با نزدیک شدن به پایان مهلت، پدر و مادرم پس از مشورت با یکدیگر به این نتیجه رسیدند که فقط یک راه در پیش دارند. چند لباس را در دو کیف پلاستیکی سیاه ریختیم و دانستیمکه اگر مدت زیادی آنجا در تاریکی شبگریختیم. ابتدا به خانۀ دوستان رفتیم، اما می ام و من، اندازیم. قرار شد مادر و پدر، مادربزرگ، خواهر چهارساله بمانیم آنها را به خطر می از مرز رد شویم و به پاکستان برویم. یکی از دختر عموهایم نیز که در ایران از تحصیل محروم های بسیار خوب، او را از ورود به دانشگاه و تحصیل در رشتۀ بود، به ما پیوست. به رغم نمره پزشکی محروم کرده بودند؛ چون بهائی بود. ما شش فراری در سنینگوناگون بودیم. ترکیب برانگیز بود. آخر چهکسی ممکن بود آن قدر احمق گروهکوچک ما از بسیاری جهات سوءظن
Made with FlippingBook
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2