عبدالبهاء در انجمن عالم

155 عبدالبهاء درانجمنعالم شود و باید به چشم عقل و چشم درون دید و از ‌ هاییکه به چشم ظاهری دیده نمی ‌ گشودگی ی ‌ توان دید. چه، نقص و ناتمامی اماره و قرینه ‌ همان جا دید که ناتمامی مدنیت جسمانی را می ی تمامیت وکمال استکه پیشاپیش بر نقصسیطره دارد و همواره با ‌ تمامیت است. این ایده ای ‌ گشوده ‌ توجه به آن چیزی ناقص است. «ابواب ملکوت» و امکانات جدیدی در ساحت تازه باز شده است و اروپاییان مسیحیکاملاً با این الفاظ و شباهتش با تعبیرات مسیح آشنا بودند. حال، از آنجا که اعتقاد آنها بر آن استکه ملکوت در آسمان است، تعبیر بازشدن ‌ در عین شدن سقف آسمانِ ما و ادامه پیدا کردن زمین در ‌ ابواب ملکوت در همین جهان مثل برداشته شود. «فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم». این ‌ آسمان در پیشچشمِ آنها مجسم می سابقه به روی ‌ طرزی بی ‌ یافتنِ عمودیِ جهان، اعتلا و ارتقای آن، اینگشودگی جهان به ‌ وسعت های موعود دادنکه در آن بیش از هرچیز ‌ جای نویدِ رفتن او را به سرزمین ‌ فاعل انسانی - به ی مطلوب برساند - دعوتِ به ‌ »های نادیده ‌ شود تا «بدن» خود را به «مکان ‌ به او نوید داده می ی جهانی استخودپدیدارشده؛ جهانیکه در آن از اصل تزاحم ‌ فرازرفتنِ بینش او و دیدنگستره اند که در همان مکان محدود ‌ رغم آنکه باز ناگزیر از آن ‌ ها در مکان محدود خبری نیست، به ‌ انسان زیستنی در آنجا ‎ زندگی کنند، اما بدون اینکه این همان «محدودِ» پیشین باشد، بلکه این از نو خواهد بود. آن فراخوانی است برای حل مشکلات اینجا و اکنون، با وسعت نظری برآمده از شدن درهای ‌ ی مقابلِ بسته ‌ ی بازشدن «ابواب ملکوت»، و بالطبع این درست در نقطه ‌ مشاهده ۲۱ ی ما در قرن ‌ جهان حقیقت مطابق اعتقاد صاحبان عقاید قدیمه و تصورات متصلب زمانه کردن اسباب ‌ زوران و نتیجتاً فراهم ‌ ها و بی ‌ ایکه در قالبِ تحمیل خود به اقلیت ‌ است. عقیده شدن به ‌ شود، آن هم با راضی ‌ گر می ‌ جای تدین حقیقی آنان جلوه ‌ تدین مصنوعی و کاذب، به شان به مصلحت روزگار. هیچ منطق ‌ دیدنِ انصراف صوریِ جزئی آنها در انجام مراسم دینی دهد که نهادهاییکه در بدو تأسیس برای ‌ ی ادیان را توضیح نمی ‌ شدن جوهره ‌ دیگری این مسخ ی انحطاط به این حداقل و به ‌ نفی هر آنچه پوشالی وکاذب است بنیاد گذاشته شده در زمانه میرزا به مناسبت دیگری گفت: ‎ که ایرج ‌ شوند. تو گویی چنان ‌ زدن راضی می ‌ وارونه ‌ خود نعل راستی امکانات رستگاری انسان در ‌ جهنمیدند»، به ‌ شد/ مردم همه می ‌ «درهای بهشت بسته می دهد، نه ‌ کردن است. از آنجا که درهای بهشت، برخلاف نویدیکه عبدالبهاء می ‌ حال فروکش شدن است پس به هر ترفندی باید شما ایکافرکیشان و دگراندیشان ‌ باز شده، بلکه در حال بسته اید! چون ما ضامن بهشت ‌ کم وانمودکنید که چنینکرده ‌ به تغییر مرام خود تن دهید یا دست جا. ‌ و دوزخ شماییم! قبول مسئولیتی سنگین و بی نوید بازشدن «ابواب ملکوت» را در مدنیت جسمانی به انسان مدرن دادن او را به حسب پیشه و ‌ ای استکه بشر کنونی به ‌ خواندن نبوده و نیست. جلب توجه او به نقطه ‌ توهم

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2