عبدالبهاء در انجمن عالم
156 عبدالبهاء درانجمنعالم طور که هایدگر اشاره تواند با آن بیگانه باشد. زیرا او پدیدآورنده است و همان مهارتش نمی 11 کرده است، از آن رو که پدیدآوردن یعنی «چیزی را که حتی نیست در هستی مستقر کردن» شود یا «حتی نیست»، یافتن او با آنچه دیده نمی پس ذاتِ هنرِ چنین انسانی و مباهاتش ارتباط بود. عبدالبهاء به این مهارت بشر کنونی ناظر استکه او را به است وگرنه کارش آفریدن نمی خواند تا امکانات جدید را ببیند و راه جدید را تخطر کند. سمت بالا، به هستِ نیست، فرامی مانده و مترقی ای چون عقب عبدالبهاء در بیان طرح خود در اروپا مطلقاً از مَقْسَم و دوگانه اند اما این ترقی اسم دارد، محدوده دارد و کند. بدیهی استکه اروپاییان ترقیکرده استفاده نمی گذاری کند تا ارزش گذاری می منحصر به مدنیت جسمانی و تمام شئون آن است. عبدالبهاء نام کند. نقدِ بنیادیِ او نقدِ شیوه، و نگاه به زندگی است. در همین خطابه، به مسیح در مقام کند که حال کند و اضافه می ی دور اشاره می گذار و مؤسس مدنیت روحانی در گذشته بنیان بهاءاللّه همچون او چنین اساسی نهاده است. پیداست انظار مخاطبان با نام بهاءاللّه بلافاصله شد. زیرا او این مکتب را در ایران تأسیسکرد. اروپاییان در مدنیت روحانی متوجه ایران می باید تر بود: «جامم از آن مِی که می ماندگی آنها در امری اساسی عقب بودند و از نظر او اما عقب کردن مدنیت سویگی و ناتمامیِ مدرنیته است. عَلم بندی نقد یک تهی است». نفسِ این تقسیم ی ماندن طرح و پروژه ی این معناستکه ناتمام روحانی در مقابل مدنیت جسمانی ضمناً افاده ی عمل آن است، پس آن ناتمام مدرنیته ذاتیِ آن است و منبعث از محدودیت زمینه و حوزه توان در جایی خواهد ماند و گزیری از افزودن ساحت روحانی به ساحت جسمانی نیست. نمی یافته که بالذات ناتمام و ناقص است به کمال و سعادت انسانی دست یافت. فردی پرورش زده و مبهوت به ترقیات در چنین مکتبی از ایران آمده بودکه برخلاف دیگر ایرانیانکه شگفت گفت. پیام در ماندگی اساسی آنها نیز می نگریستند، در عین اقرار به آن، از عقب غربیان می درستی به سراغ نقائص رفتن. چیز و به دیدن همه گرفت. در درست و دقیق همین جا شکل می اندازی خاصِ خود دارد. «پیام» اختصاص بهکسی داردکه چشم رود. از حدود قارات عالم و مکان در زبان عبدالبهاء پیام حتی از حد مخاطبان فراتر می کند. پیام عبدالبهاء تنها برای مخاطبان حاضر و اهالی درازی می رود، به زمان دست فراتر می ی فصول بود؛ حتی گاه پیامی از دیرباز و با اشاره به کنونی ارض نبود، بلکه پیامی برای همه گوید: می ۱۹۱۱ نوامبر ۱۳ ی ادیان اما با تفسیری نو از آنها. مثلاً در نطق خود در پاریس در همه «اساس بهاءاللّه ترک تعصب وطنی و تعصب مذهبی و تعصب جنسی و تعصب سیاسی است .۱۰۶ ی قانونی، ا. تهران: نشر آگه، ص . ترجمه 1 ، جلد نیچه )۱۳۹۹( . هایدگر، م 11
Made with FlippingBook
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2