عبدالبهاء در انجمن عالم

159 عبدالبهاء درانجمنعالم کم آزاده باشید. ‌ خواهید دست ‌ می دانست. هیچکشیش ‌ یک از ادیان نمی ‌ بدیهی استکسی تا به حال این تعلیم را متعلق به هیچ تواند ‌ کدام از آنها نیز نمی ‌ و آخوند و خاخامی آن را از تعالیم الهی اعلان نکرده بود. اما هیچ کردن، با در ‌ ی عمومی ‌ با این استدلال و استنتاج نهایی مخالف باشد. عبدالبهاء به این شیوه ویژه ایرانیان ‌ ی رفتار جهانیان و به ‌ خودگنجاندن و به خود راه دادن، درست در تقابل با شیوه گذرد ‌ ها می ‌ گستراند و از قاره ‌ بخش را بر سر اهل ارض می ‌ وطن خود، چتر مفهومی نجات ‌ هم دهد. ‌ و ادیان را به یکدیگر پیوند می درخشش استدلال عبدالبهاء در سادگی و انکارناپذیری مواد و مطالب بدیهی آن است. ای جز تصدیقگزاره از پیگزاره نیست؛ تا برسد به اینکه این تعلیم مقتضای ‌ شنونده را چاره ی ادیان است. به همین راحتی! هیچ مفهوم ‌ طرح «اخلاق وکسب فضایل و محبت» در همه توانست ‌ ای در کار نیست و این برای فرزانگان پاریسی بیش از هر چیز می ‌ و مضمون پیچیده فیلسوف فرانسوی باشد که بداهت، )Descartes( ، اثر دکارت یگفتار در روش ‌ رساله یادآور گفت «دریافتمکه از چه چیزها باید ‌ دانست و از جمله می ‌ سادگی و وضوح را اساس روش می و نیز تأکید داشتکه نباید 20 تر است» ‌ تر و به فهم نزدیک ‌ آغاز کنم، یعنی از آنچه آسان و ساده که ‌ مطالب و دستورهای نیکو و صحیح را «با مطالب پرضرر یا حشو و زائد آمیخته»کرد چنان «جداکردن مفید آنها از مضر به همان دشواری» باشد «که کسی بخواهد از یک پارچه سنگ ی دکارت در آنکتاب: «دوم ‌ بسازد». یا این قاعده )Minerva( ی مینروا ‌ مرمر ناهموار، پیکر الهه ایکه برای تسهیل حل ‌ توانم و تا اندازه ‌ آورم تا می ‌ آنکه هر یک از مشکلاتی را که به مطالعه می آن لازم است تقسیم به اجزا نمایم.» عبدالبهاء گفتار در روش را نخوانده بود و تحصیلاتش ای در ایران بود، اما به این روشکه از قضا ‌ خانه ‌ اصولاً محدود به یک یا دو سال دروس مکتب کرد. مثلاً ‌ کرد. پس سخن را از حقایق بدیهی آغاز می ‌ ها را با آن آشنایی بود، عمل می ‌ پاریسی در لندن: «ای جمع ۱۹۱۱ سپتامبر ۱۶ ی ‌ «محبت نور است، در هر خانه بتابد». یا در خطابه تا بگوید تغییر، 21 ٔ برقیه را لزوم ذاتی افروختن.» ‌ محترم آتش را لزوم ذاتی سوختن است و قوه لزوم ذاتیِ عالم امکان است و از مظاهر این تغییر بروز انحطاط و انهدام اساس ادیان در اخلاق کرد. از جمله ‌ و نورانیتِ آنها پس از اعتلای آنهاست. او موضوع بحث را به اجزا تقسیم می ای استکه در تعالیم اجتماعی بهائی کرد، با آنکه در آن ‌ بندی ‌ های مهم او تقسیم ‌ بندی ‌ تقسیم .۲۳۰ . تهران: انتشارات زوار، ص 1 ، جلد سیر حکمت در اروپا فروغی، م. 20 .۲۹ ، ص 1 ، جلد خطابات حضرت عبدالبهاء 21

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2