عبدالبهاء در انجمن عالم
160 عبدالبهاء درانجمنعالم ها نبود؛ و بالطبع خود او در این زمینه آموزشی زمان روش اهل دانش در شرق اعمال این روش بسا کرد بدون اینکه پس و پیشی اجزا برایش اهمیتی داشته باشد و چه ندیده بود. او تقسیم می گفت،گاه موردی دیگر کرد. با آنکه همواره از دوازده تعلیم سخن می جا می هر بار آنها را جابه های او بسته نبود. نتیجه همان بندی کرد. تقسیم افزود و تعلیم دیگری را حذف می را بر آنها می دلخواه فیلسوف بزرگ فرانسوی «وضوح و روشنی»، و حتی افزون بر آن «بلندی» و کوشش گونه او از آنچه واضح است و نیز معنایی بلند ها بود. این وپای ذهن برای بازکردن بند از دست اش پراکنیِ او بر حسب مستمعان اروپایی افکند. ایده را شامل است پرتوی بر قلوب و افکار می بخش اند و بلند و رهایی هایی بود که آنها را به آن انس بود. کلمات آنجا که روشن و در قالب شوند و آنگاه در سوزانند و ناپدید می افروزند و بالطبع شورانگیز. آنها نخست خود را می آتش افکنند و درگیری یکلمه یعنی لفظ آن می ها از دلخود، نوری بر ماده گیرند. این ویژگی دیگران می نشست درگیری با ظاهر الفاظ کنند.کسیکه پای سخنرانی او می مستمع را با آن هرچهکمتر می کرد کرد. احساس نمی شد، احساس سبکی و شور می نداشت، راست به سمت معنا هدایت می آمد. دید. پیش می که باید با این حقایق بدیهی مخالفتکند، باری بر دوش روح خود نمی دادن «امر اجتماعی» در آثار بهائی و بندی، تشخیص ی این کار، کارِ تقسیم اما لازمه حال اِشراف بر این اصول و نکردن آن با الهیات و اصول اعتقادی و فلسفی و در عین خلط ترین بیانِ مقصد بهاءاللّه ترین و روشمندترین و دقیق توانایی استنباط آنها از اینهاست. این درست های او یکنونی در غرب بود. شنوندگان در «امر اجتماعیِ» محل توجه در بحث برای جامعه دیدند و بیشتر به سخنور و مراد های اینجا و اکنون خود را می بیش از هرچیز خود را و دغدغه وضوح گوید و امروز را نگران است. به دیدند که او سخن از امروز می شدند. می او نزدیک می خود در ی عقل سلیم است خودبه ی دکارتی که در حقیقت قاعده توان دید که این قاعده می خطابات او مرعی استکه کوشش باید این باشد که «افکار خویش را به ترتیب جاری سازم کم به معرفت مرکبات برسم تر باشد آغاز کرده، کم ترین چیزها که علم به آنها آسان و از ساده 22 و حتی برای اموریکه طبعاً تقدم و تأخر ندارد ترتّب فرضکنم.» شده در سنت غربی ناپذیر اما فراموش عبدالبهاء چه بسا که به حقیقتی بدیهی و معارضه کشد قاتل شد. مثلاً این استدلال که چگونه است که وقتی کسی یک نفر را می متوسل می است اما اگر قومی و ملتی را بهکشتن دهد سردار و فاتح است. فرهیختگان اروپایی از منطق )، خطیب و سیاستمدار رُمی Cato( ها پیشکاتو ی این سخنکه در حقیقت قرن شده فراموش .۲۳۰ ، ص 1 ، جلد سیر حکمت در اروپا 22
Made with FlippingBook
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2