عبدالبهاء در انجمن عالم
164 عبدالبهاء درانجمنعالم نوع شورانگیزی. رسالت او در پاریس و سپس تمام اروپا و آمریکا یا «انجمن عالم» رسالت کند: آموزگاری بود. پس خطابه چنین ادامه پیدا می شود. به اللّه حقیقت فضائل عالم انسانی است به آن طینت بشر پاک می «باری محبت یابد.» در اینجا بحثِ نقص در میان است که اللّه از نقائص عالم انسانی نجات می محبت اللّه ترقی دهد: «به محبت ی ناصواب. او ادامه می ذاتیِ موجود انسانی است و نه گناه و کرده اللّه از برای جمیع شود. محبت اللّه سبب نورانیت عالم می کند. محبت در عالم فضائل می شود. از آشکارا در اینجا از کاربرد لفظ دین خودداری می 27 شود.» بشر سبب وحدت می ونشان و تعلقی به جوهره و ذات شودکه بهائی شود. همه با هر نام کس هم خواسته نمی هیچ داری عبارت از آن نباشد، شوند. اگر دین و دین اللّه، دین یگانه، دعوت می دین یعنی محبت آن را ارجی نیست. ی ادیان را از درون کند تا با آن همه یابد از آبکه خرم و تازه می ی پیوندی می در ادامه رشته ها اللّه بت اللّه حقیقتجمیع ادیان است... حضرت ابراهیم به محبت دهد: «محبت به هم پیوند ی و نیز تمام حرکات و اقدامات مهم بقیه 28 اللّه یوسف عزیز مصر شد» را شکست... به محبت اللّه حضرت مسیح حیات جاودانی انبیا نیز از این خاستگاه بوده است، از جمله: «به محبت اللّه حضرت محمد قوم عرب را از اسفل درکات جهل به اعلی درجات علم بخشید. به محبت هر یک جهان متفاوتی بوده ِ اند: دینِ محبت. اما جهان ها یک دین ی دین همه 29 رسانید...» است. کل خطابه یک چرخه است. در زیرساخت، در این پایین هستیِ تمام موجودات از آب ترین نوع حیاتِ خود، حیات روحانی، به آب، به ترین موجود، در عالی است و در آن بالا عالی شود و به آب معنویکه سبب حیات آب محبت زنده است. چرخه از آبِ عنصری شروع می آنکه در آن انگشت یابد. در تمام سخنرانی این آب استکه روان است بی هاست خاتمه می جان سوی انسان نشانه رفته باشد. هیچ سرزنشی در کار نیست. تأسی به آب و روانی آن، اتهام به شود. ترین چیزها وکارها خواسته می ساده ی یک ایرانیِ فرهیخته بگیریم به و سخن آخر آنکه اگر بخواهیم عبدالبهاء را مثال و نمونه توانست این معناکه وقتی انسانِ اروپایی، یک پاریسی، در پای بحث و سخنرانی او نشسته می ی ایرانیان را نیز کمابیش از همین نمونه بداند و قیاسِ از او گیرد، باید بگوییم که این بقیه همان. 27 همان. 28 همان. 29
Made with FlippingBook
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2