عبدالبهاء فرزند ایران

| 108 عبدالبهاء فرزند ایران 180 اصفهـان و شـهرهای اطـراف نیـز سـرایت کـرد. ایــن واقعــه و وقایــع مشــابهی کــه در نقــاط دیگــر ماننــد لار (در فـارس) و سـاری (در مازنـدران) رخ داد جملگـی حاکـی از آن بـودکـه در هـای گوناگـون در راسـتای ‌ ی انقـاب مشـروطیتگروه ‌ های دوره ‌ آشـوب ســاختن بهائیــان روا ‌ های خــود تردیــدی در قربانی ‌ پیشــبرد سیاســت ی ‌ ای بهائیــان را بــه طرفــداری از دســته ‌ داشــتند. از جملــه هــر دســته ‌ نمی بـودن را از خـود بزدایـد ‌ سـاخت تـا هـم تهمـت بهائی ‌ مخالـف متّهـم می و هـم بهائیـان را هـدف دشـمنی دیگـران قـرار دهنـد. المتیــن ‌ حبلی ‌ عبدالبهــاء در لوحــی شــرحی از مندرجــات روزنامــه نویسـد کـه بـرای تحریـک مـردم علیـه بهائیـان، از طرفـداری آنـان از ‌ می آوری پـول در زنجـان بـرای کمـک بـه قـوای مسـتبدین ‌ اسـتبداد و جمـع صـدور فتـوای قتـل بهائیان توسّــط مجتهدی ‌ نوشـته بـود. در همـان لـوح به یکــی از شــاهدان ایــن فاجعــه فرزنــد ســیّد جمــال اصفهانــی، ســیّد محمّدعلــی 180 را در خاطـرات خـود ‌ ای از آن ‌ نویس معـروف اسـتکـهگوشـه ‌ زاده داسـتان ‌ جمـال زمـان در ‌ از دوران کودکـی بازگـو کـرده اسـت. پـدر وی سـیّد جمـال واعـظ کـه آن بروجـرد محبـوس بـود بـا شـنیدن خبـر «بابـی کشـی» در اصفهـان بـه بـرادر زن دهــد کــه هرچــه زودتــر بــه اصفهــان رفتــه و زن و فرزندانــش را ‌ خــود پیغــام می کنــد: «هنــوز اصفهانیــان ‌ زاده چنیــن حکایــت می ‌ از آن شــهر خــارج کنــد. جمــال وچهار سـاعته خانـه ‌ کشـی بودنـد کـه میـرزا دائـی وارد شـد و بیسـت ‌ سـرگرم بابی و زندگـی مـا را فروخـت و دلیجانـی گرفتـه و مـن و مـادرم را بـا یـک یـا دو بـرادر خاطـر دارم ‌ طـرف تهـران حرکـت داد. خـوب به ‌ دیگـر و یـک خواهـر شـیرخوار به آبـاد نـام،کـه جـز آب تلـخ و ‌ ای رسـیدیم علی ‌ هـای کاشـان بـه دهکـده ‌ در نزدیکی شـور چیـز دیگـری نداشـت... برخوردیـم بـه گـروه انبوهـی از زن و مـرد و پیـر و حالـی ب ‏ینهایـت ‌ مـرده بـا رنـگ پریـده و پاهـای بـاد کـرده به ‌ جـوان کـه همـه نیم ی دیوارهــا افتــاده از گرســنگی و تشــنگی و رنجــوری و ‌ انگیــز در ســایه ‌ رقّت باشــند و چــون در آنجــا ‌ نالیدنــد. معلــوم شــد از اهالــی یــزد می ‌ چارگــی می ‌ بی شـدّت شـروع شـده بـود، ‌ کشـی به ‌ الدولـه حکمـران، بابی ‌ نیـز بـه دسـتیاری جلال های نامهربـان خـود پـای ‌ یـار و یـاور از دسـت تعصّــب همشـهری ‌ ایـن مـردم بی سـر و تـه یـک کربـاسزاده، ‌ اند... محمّدعلـی جمـال ‌ پیـاده سـر بـه صحـرا گذاشـته .11۱-۱۴ ،)۱۳۴۴ (کانــون معرفــت، تهــران

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2