عبدالبهاء فرزند ایران

157 | عبدالبهاء و نهضت روشنفکری ایران * فریدون وهمن زنم. ‌ در تنهایی خود زار می عزیزانم مردند .... آید، ‌ ی شاعر به چهکار می ‌ دانستم نوحه و ندبه ‌ کاش می ی گندمی روئیده در خاک میهنم بودم، ‌ اگر خوشه هایم ‌ یافت و با دانه ‌ کودکیگرسنه مرا می ساخت. ‌ دست مرگ را از خودکوتاه می .... کند، ‌ را برطرف نمی ‌ سرایی ما گرسنگی آنان ‌ نوحه نشاند. ‌ را نمی ‌ های ما عطش آنان ‌ و اشک بـر ‌ هـا از گرسـنگی و سـختی از مـا چـه ‌ پـس بـرای نجـات آن آیــد؟ ‌ می آیا رواست که این فاجعه را نادیده انگاریم؟ .... گذاری، ‌ دِرهمیکه در دست تهی دراز شده به سویت می ی زرّینـی اسـت کـه آنچـه از انسـانیّت در وجـود ‌ همـو حلقـه تســت را 281 دهی. ‌ چه ورای انسانیّت است پیوند می ‌ به آن عیــان ‌ داد به ‌ ی هولناکــی را کــه در آن ســرزمین رخ مــی ‌ عبدالبهــاء فاجعــه دیــد. در طــول جنــگ کوشــش خــود را بــرای کمــک بــه مــردم ســتم ‌ می ی عدسـیّه و دیگـر ‌ کشـیده چنـد برابـر کـرد. از جملـه از بهائیـان دهکـده ی خــود را بــه عــکّا بفرســتند تــا بــا ‌ ی غلّــه ‌ نقــاط خواســت کــه ذخیــره بنـدی بیـن مـردم فقیـر تقسـیم شـود. ‌ صـورت جیره ‌ ترتیـب مخصوصـی به الکاملــة لمؤلفــات ‌ المجموعةشــده و بــه مضمــون از گلچینــی از کتــاب « ‌ خلاصه 281 »، معرّفـی و اشـراف میخائـل نعیمـه، بیـروت، دار صـادر و جیـران خلیـل جبـران ی متــن کامــل ‌ . بــرای ترجمــه ۴۱۸-۲۰ » المجموعةالعربیّــة، در « ۱۹۶۱ بیــروت .۴۰-۴۲ . ایـن شـعر نـگاه کنیـد بـه: بشـروئی، سـهیل بدیـع

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2