169 | عبدالبهاء و نهضت روشنفکری ایران * فریدون وهمن اســت. کلّــی مســبوق بوده ام، به مرحــوم ادوارد بــراون بــر آن افــزوده ی واسـطه (دریفـوس یکـی از یهودیـان فرانسـه بـود کـه بهائـی شـده و به ی عــام بهائیــان اســت نماینــده خوبی 311 کــه وکیــل دعــاوی و نطّــاق این نباشـد و 312 ده ـم ک ـه الان ج ـزء احی ـا پاریـس اسـت و احتمـال قـوی می کـه مـن محـض این باشـد.) لهـذا، به سـال باشـد کـه مرحـوم شده چندین بـوده کـه ایـن شـخص کـه الآن ام بـه عبدالبهـاء گفته اذن دخـول خواسـته بســیار منفــور شماســت، نقطةالــکافطلبــد همــان ناشــر اذن دخــول می روی او کــه وارد شــد، شــما بــرای جلــب قلــب او، هیــچ بــه ولــی وقتی کـه در سـالن در آن دقیقـه نیاوردیـد. لکـن او (یعنـی دریفـوس) بـرای این از ورود مـن باز وارد شـد، و حاضـر نباشـد، از در دیگـر بیـرون رفتـه و پـس شـود. کـه الآن از خـارج وارد می بـا چشـم بـا مـن تعارفـی نمـود، مثـل این عبدالبهــاء فــورا توجّــه بــه او نمــوده، از قرینــه معلــوم شــد کــه مشــغول بر کــرده، مشــتمل انــد. یعنــی عبدالبهــاء بــه فارســی نطقــی می نطــق بوده کننــد، و مترجــم مواعــظ و تبلیــغ، و ســایرین ســراپا گــوش اســتماع می اسـت. ولـی دریفـوسگفـت: مـن نطـق فارسـی بـه فرانسـه دریفـوس بوده کشـم ترجمـه کنـم در حضـور میـرزا محمّــد، کـه از دوسـتان خجالـت می قدیـم مـا و خیلـی عالـم اسـت. عبدالبهـاء رویـش را بـه مـنکـرده،گفـت: مشـغول صحبتـی بـا حضـرات بودیـم، بعـد از صحبـت مفصّــا خدمـت رسـم، اگـر میـل داریـد بـرای حضـرات ترجمـه کنیـد. مـن گفتـم شـما می ام مانـع از ایـنکار اسـت خـوب اسـت کـه تـازه وارد شـده ی این واسـطه به همـان آقـای دریفـوس ترجمـه بفرماینـد . عبـّـاس افنـدی دنبـال نطـق خـود گفـت و دریفـوس راگرفتـه جملـه بـه جملـه بـا فارسـی فصیـح شـمرده می کــرد و غالبــا ترجمــه خیلــی حاصــل آن جملــه را بــه فرانســه ترجمــه می توانســت گفــت ربطــی بــا اصــل دورتــر از لفــظ بــود و بــه زحمــت می مطلـب عبّــاس افنـدی داشـته و بایسـتی بـا سریشـم آن ترجمـه را بـه ایـن نطّاق: سخنران ماهر. 311 احیا: زندگان. 312
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2