عبدالبهاء فرزند ایران

171 | عبدالبهاء و نهضت روشنفکری ایران * فریدون وهمن بسـیار پـزای اعلـی،کـه در پاریـس وجـودش بسـیار نـادر اسـت، و چندیـن اش مسـز ‌ ی دیگـر هـم، چـه منـزل او و چـه منـزل دریفـوس و زوجـه ‌ مرتبـه بارنـی دریفـوس بـا حضـور عبّــاس افنـدی، ناهـار یـا شـام مهمـان بـودم، کـه از پاریـس خـارج شـد. ‌ تـا این در همـان اوقـاتکـه مـن در پاریـس بـه ملاقـات عبدالبهـاء نایل شـدم، در 313 زاده، سـفیر سـابق ایـران در لنـدن، ‌ جنـاب آقـای سـیّد حسـن تقـی جــا تشــریف داشــتند و ایشــان نیــز بــه ملاقــات او رفتنــد، و او بــا ‌ همان نهایــت تجلیــل و احتــرام ایشــان را پذیرفــت، و مــن اکنــون در طهــران خاطـر ایشـان ‌ از ایشـان خواهـش نمـودم کـه آنچـه از آن ملاقـات الآن به ، بــر ی یــادگار ‌ مجلّــهاســت مرحمــت فرمــوده، بــرای درج در ‌ مانده شــان در ‌ روی چنــد صفحــه کاغــذ مرقــوم دارنــد. ایشــان نیــز بــه عادت جـا آوردنـد و فصـل ‌ ی علمیـه، خواهـش مـرا به ‌ مسـاعدت در امـور نافعـه شــود. ‌ عیــن عبــارت درج می ‌ ذیــل را مرقــوم فرمودنــد کــه ذیــا به زاده با عبدالبهاء ‌ تفصیل ملاقات آقای تقی مســیحی بــود کــه ایــن جانــب از 1911 ظاهــرا در اواخــر ســال ی سـال مزبـور بـه ایـن طـرف توقّــف ‌ اسـتانبول، کـه در آنجـا از اوّل فوریـه خــان ســردار اســعد ‌ داشــتم، بنــا بــه دعــوت مرحــوم حــاج علــی قلی هفته) در ‌ بختیــاری، بــه پاریــس رفتــم و مــدّت کمــی (گویــا دو یــا ســه پاریــس بــودم. (در ایــن بیــن، ســفری چنــد روزه بــه لنــدن نمــوده و بــه پاریــس برگشــتم، و بعــد بــاز از پاریــس بــه اســتانبول عــودت نمــودم.) هـای مشـهور روس بـه ایـران بـرای اخـراج ‌ ایـن اوقـات مقـارن اولتیماتوم مسـتر شوسـتر آمریکایـی بـود، کـه عواقـب وحشـتناک آن و کشـتار تبریـز قمــری هجــری، 1330 و دار زدن ثقةالاســام در روز عاشــورای ســال اشــاره بــه «ســفیر ســابق ایــران در لنــدن» در زمــان تحریــر خاطــرات اســت 313 ش. ۱۲۹۰/. م ۱۹۱۱ ش.) و نـه در زمـان ملاقـات بـا عبدالبهـاء ۱۳۲۸/. م ۱۹۴۹( (ویراســتار.)

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2