عبدالبهاء فرزند ایران

197 | عبدالبهاء و نهضت روشنفکری ایران * فریدون وهمن ی پهلـوی بـه ‌ آنچـه ایـن تصویـر را تغییـر داد وقایعـی بـود کـه از دوره ویـژه پـس از جنـگ جهانـی دوّم رخ داد و دو قـدرت فکـری را، ‌ بعـد، به ی سیاسـی، بـر افـکار ایرانیان ‌ ی دینـی و دیگـری در عرصـه ‌ یکـی در عرصـه چیـره سـاخت. قـدرت اوّل روحانیـت بـودکـه بـا تبعید رضاشـاه از کشـور زودی پایـگاه و نفـوذ ‌ و اشـغال ایـران توسّــط قـوای شـوروی و انگلیـس بـه هـای وسـیع ‌ های روز توده ‌ خـود را بازسـازی کـرد و در راسـتای سیاسـت هــای ایشــان ‌ مــردم را بــه مســاجد و تکایــا کشــاند. از نخســتین فعّالیّت تشـدید مبـارزه بـا آییـن بهائـی و ایجـاد کینـه و دشـمنی بیـن مـردم نسـبت کشـی دوران ‌ ی بابی/بهائی ‌ ترتیـب فاجعـه ‌ بـه پیـروان ایـن دیـن بـود. بدین قاجــار کــه در زمــان ســلطنت رضاشــاه پهلــوی اندکــی تخفیــف یافتــه ی ‌ بـود از سـر گرفتـه شـد. سـرگرم نمـودن مـردم بـه دیـن، هـم خواسـته های اشـغالگران خارجـی بـود و هـم در راسـتای پیونـد سـلطنت ‌ سیاسـت هــای ‌ و روحانیــت، کــه محمّدرضاشــاه بــا وضــع متزلــزل خــود در دهه نخسـتین سـلطنت خویـش بـه آن نیـاز داشـت. عنــوان تنهــا پایــگاه ‌ ی ایــران بــود کــه به ‌ قــدرت دوّم حــزب تــوده هـای گوناگـون ‌ گرفتـن از افـکار مارکسیسـتی و طیف ‌ روشـنفکری، بـا بهره آن، توانسـت دانشـگاهیان، نویسـندگان، پژوهنـدگان، هنرمنـدان وکارگران ظاهـر ‌ را زیـر نفـوذ فکـری و عقیدتـی خـود قـرار دهـد. ایـن دو نیـروی به متّضــاد در دو حــوزه منافــع مشــترک داشــتند و در مــوارد گوناگــون بــه شـتافتند. یکـی کنـار رانـدن ملیّــت و ایرانیـت و مفاخـر ‌ یـاری یکدیگـر می بهـای سـخره گرفتـن آن، و دیگـر مبـارزه ‌ کهـن فرهنگـی و ایرانـی حتّــی به ی نخسـت رقیـب عقیدتـی نیرومنـدی بـرای ‌ بـا آییـن بهائـی کـه در وهلـه رفــت. بهائیــت هــم دیــن بــود و هــم از ایــران ‌ شــمار می ‌ آن دو قــدرت به برخاسـته بـود، آثـارش سرشـار از سـتایش ایـران بـود و تعالیمـش امـروزی رفـت. بـر خـاف دو گـروه دیگـر، دیـن بهائـی ‌ شـمار می ‌ و تجدّدخـواه به توانــد بــا ‌ داد کــه تجــدّد و نــوآوری اجتماعــی و فکــری می ‌ نشــان مــی شــمارد. ‌ ســاز باشــد، و آن را محتــرم ‌ اعتقــادات معنــوی و روحانــی هم

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2