| 238 عبدالبهاء فرزند ایران تــوان طبــق منطــق آن مســئله حــل کــرد. یــک را نمی کــه هیچ سـوای آن، منابـع محـدود جامعـه نیـز در برخـورد بـا تمـام ایـن مسـائل هــای گــردد. نهضت شــود و حــل مســائل دشــوارتر می پراکنــده می شــوند زیــرا ی بیســتم بــا شکســت روبــرو می اصلاحــی در ایــران ســده ی یـک نظـام اجتماعـی مـدرن، یعنـی جدایـی تریـن مسـئله هنـوز ابتدایی دیـن از سیاسـت، حـل نشـده اسـت. از همیـن رو قـرن بیسـتم قرنـی اسـت ناپذیر کـه در آن مبـارزه بـرای دموکراسـی بـه مبـارزه بـرای قـدرت سـیری کاهــد و شــعار جمهوریــت، تبدیــل بــه شــعار ولایــت آخوندهــا فــرو می شــود. افــزون بــر ایــن، ایــن دو مســأله بــا موضــوع توزیــع و فقیــه می آمیــزد و، در نتیجــه، افــرادی ماننــد هــم می هــای کمونیســتی به نهضت هائی چـون سـازمان مجاهدیـن خلـق ایـران، از اسـام شـریعتی و سـازمان گوینـد. امـاکجا هسـتند اندیشـمندانی بـه عنـوان آئیـنکمونیسـم سـخن می محــور را بــا کــه بتواننــد تضّــاد و تناقــض مطلــق فرهنــگ تقلیــد و فقیه دموکراســی و آزادی دریابنــد؟ تــر اینســت کــه تاریــخ مــدرن ایــران تنهــا تاریــخ بــروز حقیقــت تلخ زمــان مشــکلات اجتماعــی نیســت. عــاوه بــر آن، ایــن و ظهــور هم ی نسـبت زمانـی در چارچـوب پاسـخ نادرسـت و ارتجاعـی بـه مسـئله هم ی افتــد و بــه همیــن جهــت، از ســده دیــن و سیاســت نیــز اتّفــاق می شـانزدهم تـا همیـن اواخـر، قـدرت و چیرگـی فرهنـگ تقلیـد و تعصّــب رشــد بــوده اســت. پیوســته رو به دانیـم، اروپـای غربـی با نهضـت پروتستانتیسـم در مسـیر چنـانکـه می رفتـه، مبنایـی جدایـی دیـن از سیاسـت گام برداشـت و ایـن جدایـی، رفته بـرای ظهـور فرهنـگ آزادی وجـدان و برابـری حقـوق مـردم گردیـد و آن ی «مشـارکت» ی خـود، زمینـه را بـرای حل مناسـب دو مسـئله نیـز بـه نوبـه بـودن دیـن و «توزیـع» فراهـمکـرد. امـا در ایـران، ایرانیـان بـا تکیـه بـر یکی و دولــت در دوران صفویــه، قــدم بــه عصــر جدیــد گذاشــتند. ســلطنت صفویـه حکومتـی دینـی بـود امـا ایـن حکومت دینـی از نوع زعامت مرشـد
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2