عبدالبهاء فرزند ایران

547 | تبار * فریدون وهمن ‌ عبدالبهاء و بهائیان زردشتی و یهودی ای مهربــان، ایــن نــام چقــدر خــوش اســت، راحــت جــان اسـت، آسـایش وجـدان. رحمـت پـروردگار اسـت، موهبـت کـردگار. لفـظ شـیرین اسـت و معنایـش شـکّرین. ایـن صفّــت الآیـات. ‌ّ بهتریـن صفّــات اسـت و ایـن خصلـت موهـب رب امیـدوارم کـه بـه مقتضایـش عمـل نمایـی و بـه لوازمـش قیـام )۳۵۵( . فرمایــی ای کنیـز خـدا، فیـروزه از کان سـنگ درآیـد و چـون لطافـت ی ‌ و رنــگ دارد در تــاج شــهریاران مَقــر یابــد. ولــی فیــروزه ی ‌ فروز جویــد، پــرده ‌ حقیقــی جانــی اســت کــه نــور شــب همتــا بگشــاید. ‌ بیگانگــی بســوزد، و دیــده بــه روی دلبــر بی ایــن فیــروزه از کان یــزدان اســت و ســبب نورانیّــت جهــان. 44)۳۵۲( های عبدالبهاء ‌ نامه خطاب به نودینان یهودی تبار تبــار بــه ســبک و ‌ هــای عبدالبهــاء خطــاب بــه بهائیــان یهودی ‌ نامه ی اسـامی ‌ لحـن دیگـر الـواح او خطـاب بـه اکثریّــت جامعـه بـا سـابقه ای واحــد بـا ‌ اســت. ولـی شــامل همـان رهنمودهــا بـرای ایجـاد جامعــه دیگـر باورمنـدان، و تشـویق بـه تبلیـغ آییـن بهائـی اسـت. در لـوح مفصّلـی خطــاب بــه بهائیــان همــدان، کــه شــامل اســامی تعــداد چشــمگیری از ی درخشـان، مرغـان ‌ تبـاران اسـت، آنـان را «شـمع تابـان، سـتاره ‌ یهودی خوانـد و در همـان لـوح در مـورد یگانگـی و اتّحـاد دو ‌ بهشـت بریـن» می نمایــد: ‌ تبــار چنیــن آرزو می ‌ و یهودی ‌ ی مســلمان ‌ جامعــه هـا ‌ هـا شـنوا بـدار و زبان ‌ هـا بینـا نمـا و گوش ‌ خداونـدا... دیده گویـاکـن.کل را در محفلـی جمـع نمـا و در ظـل رایـت واحده خطاب است به خانمی به نام فیروزه دختر آقا خسرو که پدرش به دیدار عبدالبهاء 44 .۲۷ ، ، بخش مخاطبین الواحیاران پارسی به عکّا رفته بود.

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2