باب و جامعۀ بابی ایران 332 به عنوان مجتهدین طراز اوّل مورد قبول قرار گرفته ثروتی کلان اندوختند و توانستند سیطرۀ مذهبی خود را بر بعضی از محلّات شهر مستقر سازند. در های اوّلیۀ قرن نوزدهم قزوین مرکز شکوفایی تجارت بین شمال و جنوب سال بود. برادران برغانی از این موقعیّت تجاری بهرۀفراوان بردند و بطور مکرّر گرفتند. نیز مورد التفات دربار قرار اش در پدر فاطمه، ملّا محمّد صالح، شهرتش بیشتر به خاطر آثار عالمانه چنین به وی هم 4 هایش در واقعۀکربلا بود. تفسیر قرآن و فقه و نیز مراثی که تنکابنی، یکی اهتمامش در اجرای حدود شرعی شهرت داشت. بطوری گیر و او در امر به معروف و نهی از منکر سخت ˝ : نویسد از شاگردان وی می ظاهراً به این معنا که وی با شُرب مسکرات و ارتکاب 5˝، انعطاف ناپذیر بود های رسد در سال به سایر مناهی مذهبی مخالفت فعّالانه داشت. امّا به نظر می پرداخت تا مشارکت در امور اواخر حیات بیشتر به مطالعه و تحقیق می شرعی. برادرش ملّا محمّد تقی که بیشتر نمونۀ یک مجتهد مکتب اصولی شهرتش نه تنها به خاطر دانش فقهی، بلکه بواسطۀ بلندپروازیش در 6 بود، غلبه بر رقبای خود در قزوین و نیز در اواخر ایّام حیاتش تکفیر شیخ احمد تر احسائی و جانشین او سیّد کاظم رشتی بود. از طرف دیگر، برادر کوچک ای پرکار با گرایشی عرفانی و یکی از پیروان پایدار ایشان، ملّا علی، نویسنده رفت. آثارش بهترین گواه پیدایش نوعی عرفان سیّد کاظم رشتی بشمار می 7 باشد. غیر صوفی در مکتب شیخیّه می فاطمه و خواهر کوچکترش، مرضیه، در محیطی شدیداً مذهبی ولی متنعّم 1۶ . ج الذریعه چنین . هم ۶۶۰-۶1 ،۱/ 2 . جطبقات اعلام الشیعه برای آثار او ن.ک. به 4 .71 ص .9۱ قصص العلما 5 مشهورترین محدّث در ˝ به ملّا محمّد تقی به عنوان ,Gobineau, Religions 167 گوبینو در 6 کند. این برآورد را باید به عنوان توصیف مهارت او در حدیث (اخبار) اشاره می ˝ ایران ، زیرا همۀ شواهد خلاف آن اخباری توجیه نمود، ولی نه به عنوان یکی از پیروان مکتب کند. او نزد یکی از هواداران مشهور مکتب اصولی، سیّد علی طباطبایی تلمّذ را ثابت می ، 19-۴۴ ، قصص العلماء ). برای شرح حال او نگاه کنید به 19 ، قصص العلماءنمود ( ، ۵ . ج مکارم الآثار در احوال رجال دورۀ قاجار و 22۶-28 ، 1 . ج طبقات اعلام الشیعه .707-16 ، و 1389 ،13۴1 ،9۵1|۲ . جفهرست برای آثار او هم نظم و هم نثر ن.ک. به منزوی، 7 ج. پنجم، مکارم الآثار در احوال رجال دورۀ قاجار. شرح حالش در 317 ،11 . ج الذریعه، آمده است. 1۵3 ،۱ . ج ریحانة الادب و 1707 -1۶
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2