با ابراهیم گلستان

83 ها، هدایتودیگران ‌ زندگی،کتاب ‌ ی ‌ با ابراهیمگلستان، درباره بیانشهم بیانملموسی است. برایشهم نوشته بودم، قبولکرده بود. مرتب بیرون ‌ گویی زدیم بیرون، زدیم بیرون. زدن ‌ گوید زدم بیرون. چقدر می ‌ می رود. از این چیزها داشت ولی مهم ‌ ی مخصوصی به کار می ‌ برای ضربه نویسند. مهشید (امیرشاهی) ‌ منی می ‌ نیست. ولی هستند کسانیکه کش ش خیلی خوب است. خودش هم ملتفت در حضر نویسد. ‌ خوب می شود، این مشغول چراغ ‌ کند. دنیا دارد زیرورو می ‌ نیست دارد چهکار می ام. ‌ را هنوز نخوانده دختران و مادران العاده است. ولی ‌ عتیقه است. فوق توانستم مرتب بخوانم. ‌ بردم نیست بخوانم. آنجاکارم خیلی زیاد بود، نمی خسته شدم، ولشکردم. نویسید کهکارهای شهرزاد را به او دادید و او ‌ ی اخوان می ‌ شما در مقاله ریخت. ‌ وقتیخواند گفت اینکه بود. مثل رگبریده ازشخون زنده می طورکه شعر را دنبالکردید، لابد آثار ‌ مقصودم این استکه شما همان هاکدام مورد ‌ اید. بین آن ‌ ترها را هم دنبالکرده ‌ ها و جوان ‌ داستانی جوان پسندشما واقعشده؟ العاده ‌ را نوشته. فوق هیچکاکو آقا باجییککسی هست، بهنام دیانیکه شان زیاد شده ‌ است آنکتاب. البته من دنبال نکردم، ولی خوشبختانه عده خواستید مثال بزنید، چند نفر بیشتر نبودند. اول ‌ است. قبلاً وقتی می توانم ‌ قدر زیاد شده که واقعاً نمی ‌ هدایت بود. بعد چوبک بود. حالا آن های خودم را که در ‌ ها مراجعهکنم و یادداشت ‌ بگویم. شاید اگر بهکتاب جوری ‌ ام، ببینم، بهتر و بیشتر بتوانم بگویم ولی این ‌ ها نوشته ‌ یکتاب ‌ حاشیه دفعه یادم آمد، یادم نبود. ‌ توانم بگویم. مثلاً همین الان اسم مهشید یک ‌ نمی

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2