چرا علیه حجاب شوریدم

211 در زندان استبداد همین امشب موضوع را در شورای بند مطرح کرده، آن را حل و فصل کنیم. فردای آن روز روشن از قرنطینه بازگشت و به تخت فرحناز در ‌ می سالن چهار نقل مکانکرد و فرحناز نیز به تخت او منتقل شد. بدین ترتیب هایی از رویدادهای ‌ ها نمونه ‌ با تدبیر شورای بند، مشکل روشن حل شد. این زندگی در زندان است. مسابقات ورزشی روی و ‌ های مهم در زندان بود. گذشته از پیاده ‌ ورزش از سرگرمی های فردی وگروهی، فائزه دو تیم والیبال تشکیل داده بودکه هر روز ‌ ورزش رفتیم، ‌ روی می ‌ کردند. من و دوستانی که به پیاده ‌ عصر، با یکدیگر بازی می مجبور بودیم صبر کنیم تا بازی آنها تمام شود. گاهی آنها بازی خود را دیر خواستیمکه دست از بازی ‌ کردند و ما با اعتراضی دوستانه از آنها می ‌ تمام می پنگ نیز ‌ ی ما نخورد. بازی پینگ ‌ روی توپ به سر وکله ‌ بکشند تا هنگام پیاده ها را برای مسابقه ‌ های متعدد در باشگاه جریان داشت و فائزه گروه ‌ در گروه کرد. روز مسابقه همه دعوت شدیم. قرار بود پس از اعلام نتیجه ‌ آماده می از حاضران در حیاط با کیک و قهوه پذیرایی شود. من و بعضی از دوستان ای نیز در باشگاه تماشاچی ‌ در حیاط در انتظار پایان مسابقات نشستیم. عده رسید. بالاخره بازیکنان و ‌ های آنان به گوش ما می ‌ بودند و صدای تشویق تماشاچیان با هیاهو و هیجان به حیاط سرازیر شدند. مسابقه تمام شده و نفرات اول تا سوم مشخص شده بودند. ها را از روی نیمکت بلند کردند و گفتند که به آن ‌ من و یکی از بچه نیمکت احتیاج دارند. قرار بود آن نیمکت سکویی شود برای بالا رفتن پنگ به منظور دریافت مدال. مرا نزدیک نیمکت بردند تا ‌ قهرمانان پینگ مدال نفرات دوم و سوم را به آنان تقدیم کنم. یادم نیست مدال نفر اول را ها را خود زندانیان طراحی و تهیهکرده بودند. پذیرایی نیز ‌ چهکسی داد. مدال

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2