چرا علیه حجاب شوریدم

212 چرا علیه حجاب شوریدم با خنده و شادی انجامگرفت و روزی دیگر برای زندانیان به غروب نزدیک شد. ریحانه و سمیرا سر خود را تراشیدند یک روز در بند هیاهویی برپا شد. ریحانه و سمیرا سر خود را تراشیده تر از من سکونت داشت، با سر کچل و ‌ بودند. ریحانه که دو کلبه آن طرف روغن زده آمد و از من خواست که به سرش دست بزنم. سرش صاف و چرب بود. مجبور شدم دستم را پس از کشیدن بر سر او صابون بزنم. ریحانه خواستکه یک بار سرش را تیغ بزند و حالا در ‌ گفتکه همیشه دلش می ‌ می گفتند که اگر کسی به ‌ ها می ‌ ترین وقت برای این کار بود. بچه ‌ زندان مناسب عنوان اعتراض سرش را بتراشد، با او برخورد خواهد شد. به ریحانه گفتم: توانی بدون روسری به ملاقات بروی، زیرا ‌ ای، می ‌ حالا که سرت را تراشیده دیگر مویی برای پنهان کردن نداری. او گفت: نه، اصلا دوست ندارم که مأموران سر کچلم را ببینند. روسری سرم خواهم کرد. تمرین مراقبه در زندان ای ‌ سال سن داشت. او به نحله ۵۸ یا ۵۷ ای بود که ‌ مرضیه معلم بازنشسته مند بودکه در آن توسط یک مرشد هندی از راه دور به ‌ از عرفان هندی علاقه شد. مرضیه به همین دلیل بازداشت و ‌ هایی آموزش داده می ‌ یک گروه یا گروه به تحمل پنج ماه حبس محکوم شده بود. حالا با شمارش معکوس، روزهای روی نزدم آمد و از ‌ گذراند. او یکی دو بار هنگام پیاده ‌ آخر حبسش را می هایی که دیده بود برایم سخن گفت. وی اظهار تمایل ‌ افکار خود و آموزش سازی ذهن را به من آموزش دهد. عنوانش برایم جذب ‌ کرد که روش پاک بود. واقعا چقدر عالی است اگر بتوان ذهن و فکر را تحت کنترل درآورد و هر آنچه را که اضافی است، مثل آشغال از آن بیرون ریخت. این کار حتما

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2