چرا علیه حجاب شوریدم

218 چرا علیه حجاب شوریدم دانستند که زندانیان سیاسی اکثرا ‌ است. بسیاری از زندانبانان در اوین می پذیرند. ‌ ی خویش دلسوز و مسئولیت ‌ افرادی هوشمند، آگاه و نسبت به جامعه فهمیدند که نقدهای زندانیان سیاسی به حکومت و عملکرد حاکمان ‌ آنان می غالبا درست و بجاست. از همین رو از اینکه زندانبان چنین کسانی باشند، ناخشنود بودند. زندگی، سراسر مبارزه است گفت: دلم برای ‌ فائزه وقتی از مرخصی برگشت، خندان و بانشاط می گوید خاک ‌ زندان تنگ شده بود. زندان را دوست دارم. دخترم مونا می خواهی به زندان ‌ خواهند از زندان خلاص شوند، تو می ‌ بر سرت، همه می بازگردی؟ فائزه یک روز نزد من آمد و کنارم روی تخت نشست و گفت: گذرد و از هر فرصتی برای خوش بودن ‌ به من که در زندان خیلی خوش می کنم. من در پاسخ به او گفتم: خیلی خوشحالمکه در زندان به تو ‌ استفاده می کنم ‌ گذرد و امیدوارم که همیشه همین طور باشد، اما من فکر می ‌ خوش می که ما در زندانیم برای آنکه چیزی در کشور تغییر کند. بعد از سکوتی سنگین های دیگری پرداختیم. او اما روزی دیگر به من گفت: جوانانی که ‌ به حرف بینند، با خودشان ‌ آیند و افراد قدیمی و صاحب نام را می ‌ تازه به زندان می شنیدیم؟ این ‌ ی آنان سخنان زیادی می ‌ ها بودند کسانیکه درباره ‌ گویند این ‌ می خورد و دیگر پشت ‌ روند، حالشان از مبارزه به هم می ‌ جوانان از زندانکه می کنند. به او گفتم: پس ما وظیفه داریم کاری کنیم که ‌ سرشان را هم نگاه نمی چنین اتفاقی نیفتد. روی کردیم و ‌ با آنکه یک شب من و فائزه یک ساعت در باشگاه پیاده ی مبارزه و سخنان ‌ های جدی درباره ‌ از هر دری سخنگفتیم، اما وارد بحث آمیز خود او نشدیم. سخنان تلخ و سنگین او حکایت از آن داشت که ‌ طعنه ها به وجود آمده و یا آنکه فائزه به برخی رفتارها ‌ سوءتفاهماتی میان همبندی

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2