228 چرا علیه حجاب شوریدم پیگیری موضوع عدم تحمل به پزشکی قانونی برود. در طول مدتیکه در زندان بودم، با بهداری زیاد ارتباط داشتم و برداشتم ی اساسی خودکه درمان زندانی این بوده و هستکه بهداری زندان به وظیفه گاه، کند. پزشکان هیچ بر اساس استقلال و سوگند پزشکی است، عمل نمی چه در بند و چه در بهداری، زندانی را بدون حضور یک مأمور ویزیت ی زندانی نیز بسیار ابتدایی و سطحی بود. روزی در کردند. معاینه نمی بهداری در حالی که روی تخت دراز کشیده بودم، به عملکرد بهداری و کوتاهی نسبت به درمانم اعتراض کردم. پزشکی که پایین پایم ایستاده بود، پاهایم را تکان داد و گفت: خانم وسمقی! اینجا هتل نیست. به او گفتم: دانم، اما شما آیا پزشک هستید یا نه؟ می انگاری برای بهداری نیز عادی شده بود که در امر درمان زندانیان، سهل شود. فردای آن روز هنگام عصر، به وکیلم زنگ زدم و او گفت: به پزشکی قانونی رفتم و موضوع را پیگیری کردم. آنان گفتند یک ماه دیگر مراجعه رسید که پزشکی قانونی نیز با دادگاه و زندان هماهنگ عمل کنید. به نظر می کند. می پیشنهاد آزادی مشروط ی مدارک لازم برای صدور گواهی عدم تحمل حبس به زندان و همه رسید که دستگاه قضایی و پزشکی قانونی ارائه شده بود، اما به نظر می ی من بود، مایل نبودند مرا با استناد به وزارت اطلاعات که ضابط پرونده این مدارک آزاد کنند. آنان به طور هماهنگ، آزادی مشروط را پیگیری و کردند. پیشنهاد می ای را به من داد و روزی از دفتر بند صدایم زدند. خانم میرزایی ورقه اکنون در دادسرای اوین است و برایتان درخواست گفت که وکیلتان هم آزادی مشروط کرده است و شما باید زیر درخواست ایشان را امضا کنید.
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2