چرا علیه حجاب شوریدم

232 چرا علیه حجاب شوریدم کنیم، و از در با همراهی مأمور زن بیرون رفتم. در همین لحظه، دو مرد دیگر نیز به من سلام کردند که احتمالا مهردادی و توسلی بودند. حمیدی گفت: محل ملاقات در یک دفتر در همین نزدیکی است، اما وقتی شنیدیم خواهید تشریف بیاورید، برای آنکه موجب زحمتتان نشود ما به ‌ که شما می اینجا آمدیم. از او تشکر کردم، اما تعارف او را نپسندیدم، زیرا ملاقات در حال ایستاده در آن وضعیتی که توضیح دادم به هیچ وجه پسندیده نیست. دانستمکه آنان به هیچ وجه مایل نیستند که من بدون روسری از ‌ علاوه می ‌ به بند خارج شوم، مگر بنا بر ضرورت. به همین جهت احتمال دادمکه به این اند. ‌ دلیل نزد من آمده ی مرا در پزشکی قانونی پیگیری ‌ به او (حمیدی)گفتم: چرا زندان پرونده کند؟ پزشکی قانونی به وکیلم گفته که یک ماه دیگر مراجعه نماید. او ‌ نمی گفت: همین دیروز نظر پزشکی قانونی به دستم رسید. دادستان با آزادی مشروط شما موافقت کرده است. اگر همین امروز وکیلتان به دفتر دادستان شوید. پس، فورا با وکیلتان تماس بگیرید. به او گفتم: ‌ مراجعهکند، آزاد می ی ‌ امروز پنجشنبه است و ما امکان تماس تلفنی نداریم. او گفت: شماره ی علیزاده را به او ‌ وکیلتان را بدهید تا خودم با ایشان تماس بگیرم. شماره دادم. دو مرد دیگر با من هیچ حرفی نزدند. به حمیدیگفتم: پس شما نتیجه دهم. آنان ‌ را به من اطلاع خواهید داد؟ گفت: بله، همین امروز اطلاع می رفتند و من نیز به بند بازگشتم. به نظرم تعیین محل ملاقات با زندانیان در خارج بند، به جهت اتفاقی بودکه در ملاقات پیشین مسئولان قضایی با زندانیان در داخل بند روی داده دادگاه انقلاب (ایمان افشاری) همراه ۲۶ ی ‌ ی قبل، رئیس شعبه ‌ بود. دفعه با برخی مسئولان قضایی زندان، در دفتر بند برای پاسخگویی به زندانیان حاضر شده بودند که زندانیان در راهرو، پشت در دفتر تجمع کرده و علیه آنان شعار داده بودند، شعارهایی مانند: قاتل! بروگم شو. زندانیان همچنین

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2