241 در زندان استبداد ها تحت ی پزشک باید ماه استرس زیاد، دچار مشکل شده بود، بنا به توصیه گرفتم. مراقبت قرار می بنا بر تأکید کربلایی، وکیلم دو روز بعد به دادگاه انقلاب و دادسرای ی ی حکم دادگاه، و نه درباره اوین مراجعه کرد، اما هیچ پاسخی نه درباره وسایلم، نگرفت. من نیز هرچه تلاشکردم تا با آقایکربلایی تماس بگیرم، ی زندان اوین را به من داده بود و چند خانه ی تلفن موفق نشدم. او شماره ها را به من داد: کدام بار که تماس گرفتم، تلفنچی هر بار یکی از این پاسخ کربلایی؟، او در دفترش نیست، امروز نوبت کشیک او نیست. کفالت یک میلیارد تومانی دانی که من مجبور شدم برای ام محمد گفت: می سه روز بعد از آزادی ات کفالت بگذارم؟ با تعجب پرسیدم: کفالت برای چه؟ به من گفتند آزادی ام صادر شده است. او گفت: وقتی من نزد نیری رفتم، که دستور آزادی اوراقی را برای امضا به من دادند و گفتند چیز مهمی نیست، امضا کنید، روال معمول اداری است و من که برای آزادی تو عجله داشتم بدون آنکه اوراق را بخوانم، آنها را امضا کردم. پس از امضا چشمم به عددی افتاد که دانی الکفاله است. می توجهم را جلب کرد. تازه فهمیدم که آن عدد، وجه میلیون تومانی بودکه از ابتدا بازپرس چقدر بود؟گفتم: نه، لابد همان پنجاه تعیینکرده بود (علاوه بر وثیقه). محمد گفت: نه، مبلغکفالت یک میلیارد تومان بود. گفتم: به تو توضیح ندادند که این مقدار وجه کفالت تعیین اند؟ گفت: نه. کرده ای آمیخته با نیرنگ از محمد امضا من از اینکه به این ترتیب و با شیوه گرفته و مرا آزاد کرده بودند بسیار ناراحت شدم. من گمان کرده بودم که آزادی مشروط برایم صادر شده است. به محمد گفتم: برای روشن شدن دانست من هنوز حالم خوب قضیه فردا باید نزد نیری برویم. محمد که می
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2