چرا علیه حجاب شوریدم

243 در زندان استبداد ادامه نداد. محمد مرا راهنمایی کرد تا روی صندلی بنشینم. به آقای نیری اید. ‌ تاپم است که هنوز به من پس نداده ‌ گفتم: موضوع اول گوشی و لپ او گفت: این موضوع به من ربطی ندارد. قاضی اجرای احکام باید دستور دهد. گفتم: موضوع دوم مبلغ کفالت است. برای چه چنین مبلغی را تعیین اید؟ ‌ اید و بدون توضیح از همسرم امضا گرفته ‌ کرده کنم. هرچقدر بخواهم ‌ او با فریاد گفت: مبلغ کفالت را من تعیین می کنم، پنج میلیارد تومن، ده میلیارد تومن. ‌ تعیین می خواهد تعیین ‌ من هم با صدای بلند گفتم: شما هرچقدر که دلتان می پذیرم. ‌ کنید، اما آن کسی که باید بپذیرد منم و من نمی او گفت: باشد، نپذیرید. پس باید به زندان بروید. از جایم برخاستم و روم. وکیلم ‌ به وکیلم گفتم: سریعا کفالت را ابطال کنید. من به زندان می پشتی حاوی وسایل لازم برای زندان ‌ گویم، زیراکوله ‌ دانستکه راست می ‌ می را، خود او در بدو ورود به اوین، از منگرفته و تحویل نگهبانی داده بود. به نیری گفت: راهی ندارد؟ نیریکه حالا آرام شده بود، خطاب به منگفت: صد میلیون تومان خوب است؟گفتم: نه، خوب نیست. او ادامه داد: خانم! من امروز از اول وقت تا کنم. گفتم: منظورتان چیست؟ پس ‌ حالا دارم کار آزادی شما را پیگیری می ایم که پس از ‌ اید؟ گفت: به شما یک ماه مرخصی داده ‌ مرا چگونه آزاد کرده اتمام، برای تمدید آن دوباره باید اقدام شود.گفتم: ببینید، نه من و نه وکیلم یک تقاضای مرخصی نکرده بودیم. جواب پزشکی قانونی برای عدم ‌ هیچ ی وکیلم صادر نشده است. من نیز برای تمدید ‌ تحمل حبس نیز بنا به گفته مرخصی اقدام نخواهمکرد و تشریفات آن، مانند رفتن نزد پزشک و غیره را خواهیم ‌ دهم به زندان برگردم. او گفت: ما نمی ‌ انجام نخواهم داد. ترجیح می ای را برای ‌ که شما دوباره به زندان بروید. من برای آزادی مشروط شما نامه ی شما نیست. ‌ ام. «فراجا» پاسخ داده که ضابط پرونده ‌ ضابط فاکس کرده

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2