چرا علیه حجاب شوریدم

249 در زندان استبداد درست است که من سرکردن روسری را دوست نداشتم. درست است ام. درست استکه از کشتن زنان ‌ که با تحمیل حجاب همواره مخالف بوده و توهینکردن به آنان و محروم ساختن ایشان از حقوقشان به دلیل نداشتن حجاب مورد نظر جمهوری اسلامی بسیار خشمگین بوده و هستم و درست ی دیگر دینی ‌ استکه فکر دینی من تحول یافته، و نه حجاب و نه هیچ آموزه ی ‌ ام از همه ‌ ی من از برداشتن روسری ‌ دانم، اما انگیزه ‌ را فرمان خداوند نمی ای را پس بزنمکه به عقل، ‌ ها فراتر است. من حجاب را پس زدم تا سلطه ‌ این پابند و به آزادی، دستبند زده است. جز تهدیدهای لفظی، کتبی و حتی تهدید به ‌ های گذشته به ‌ در طول دهه حتماً قتل (زمانی که عضو شورای شهر تهران بودم که شرح آن در کتاب ام ‌ آمده)، هشت بار به طور حضوری و یا غیابی محاکمه شدهراهی هست ی ‌ که سه بار از این محاکمات به صدور حکم منجر نشد، اما پنج محاکمه و در اوج ۱۳۷۶ دیگر به صدور حکم حبس منتهی شد. اولین بار در سال ی پنهانی محمدجواد لاریجانی با ‌ طلبی به دلیل افشای مذاکره ‌ جنبش اصلاح ی ‌ نیک براون انگلیسی در سفارت ایران در لندن، به دستور رئیس وقت قوه ی قضائیه به صورت فرمایشی ‌ ی قوه ‌ قضائیه، شیخ محمد یزدی، در دبیرخانه های ‌ قلی حبیبی، دبیر انجمن مدرسین دانشگاه ‌ محاکمه شدم. آقای نجف ای اعتراضی در همین رابطه همراه با من ‌ کشور نیز به دلیل صدور بیانیه ی او اطلاعی ندارم. اما نگارنده در ‌ ی محاکمه ‌ محاکمه شد. من از نتیجه ی فرمایشی، به دو ماه حبس محکوم شد. هدفم ‌ ضابطه ‌ ی بی ‌ آن محاکمه ها و محاکمات نیست، بنابراین صرفا به ذکر موضوع ‌ بیان تفصیل پرونده ی مذکور ‌ کنم. در پرونده ‌ محاکمات، اتهامات و احکام صادره، بسنده می اتهام من نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی بود، در حالی که وزارت ی یاد شده را که خلاف منافع ملی ایران ‌ ی وقت، محتوای مذاکره ‌ خارجه بود، تأیید کرده بود.

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2