چرا علیه حجاب شوریدم

253 در زندان استبداد ترین تحولات دانست. من ‌ گام است. شاید تحول فکری را بتوان از سخت مسیر سخت و طولانی میان اعتقاد به الهی بودن اسلام و برخی ادیان، تا ام. با نوشتن هر ‌ وقفه پیموده ‌ ی ادیان را بی ‌ اعتقاد به بشری بودن اسلام و همه ام. ‌ در این مسیر به پیش نهاده ‌ کتابی، گامی را نوشتم تا بگویم اسلام با برابری حقوق زنان مخالف زن، فقه، اسلام ام. امروز نگاهم ‌ راهی سخت را طی کردهمسیر پیامبرینیست. از آنجا تا دار به ‌ ی دین بر مردمان، بسیار متفاوت از نگاهی استکه یک دین ‌ به سلطه سازد. ‌ ی دین، عقل را فلج و ناکارآمد می ‌ ی دین دارد. به نظر من سلطه ‌ سلطه بیرونکشیدن خود از زیر بار سنگین این سلطه،کار آسانی نیست. فقط وقتی بال و آزادی. چقدر ‌ که چقدر سبک ‌ فهمی ‌ کشی، می ‌ که خودت را بیرون می آسمان در اختیار بال و پر توست. تا وقتیکه باور داری منشأ دین، الهی است های دینی جایگاه اصیل الهی دارند، ‌ کنی برخی آموزه ‌ و یا تا وقتیکه باور می یابی ‌ که درمی ‌ سازی، اما هنگامی ‌ مشقت وفاداری به آنها را بر خود هموار می ی دینی به نام خدا، اهدافی سیاسی را برای حفظ ‌ که یک دستگاه سلطه کند،که نه وجاهت عقلی دارد، و نه حتی در آن دستگاه دینی ‌ قدرت دنبال می توانی در برابر آن ساکت بمانی. هدف از ‌ پذیر است، دیگر نمی ‌ متبوع توجیه ای استکه منبع قدرت آن، باور ‌ تحمیل حجاب بر زنان، تحمیل همان سلطه استفاده از خدا و شاید بتوان گفت که فقط، باورهایی است که ‌ مردم و سوء کنند. ‌ ی دینی اخذ می ‌ مردم از دستگاه سلطه ایکه جمهوری اسلامی مدعی است، در چارچوب اسلام ‌ حجاب بهگونه سنتی قابل دفاع نیست. حتی اگر حدود این حجاب در شریعت اسلامی بدون اختلاف تصریح شده بود، باز مجبور کردن زنان به رعایت آن و مجازات ی شریعت اسلامی هیچ توجیهی ‌ ایشان در صورت تخلف از آن، بر پایه ترین ‌ بینیم زنان برای به دست آوردن یکی از ابتدایی ‌ ندارد. با این حال می ها سال محرومیت، آزار و شکنجه ‌ حقوق خود یعنی حق انتخاب پوشش، ده

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2