در جستجوی جهانی بهتر

31 فهم رنج شد با ‌ های بزرگکانادا نیز جذابو مجلل بودند اما نمی ‌ کیست. فروشگاه دنده بر سر قیمت اجناسچانه زد. ‌ دارانِ یک ‌ صندوق ی ‌ اند. قاعده ‌ ها کاملاً با «تعارف» بیگانه ‌ بعدتر متوجه شدم که کانادایی تان، ‌ اساسی این رسم اجتماعی بسیارساده بود: شما با نگفتنمنظور واقعی ی منطقی است ‌ فهمانید. مبنای آن اینگزاره ‌ منظور خودتان را به دیگران می کند، باید ‌ که «نه» یعنی «بله». هنگامیکه میزبان به شما غذا تعارف می عنوان مهمانی بانزاکت سه مرتبه آن را رد کنید و آنها هم باید در مقابل ‌ به پذیرید و مشغولخوردن ‌ میلی آن را می ‌ سه مرتبه اصرار کنند، بعدشما با بی استکه ‌ شوید. این رسم اجتماعی بازتابنوعیحکمتباستانی ایرانی ‌ می ترین فاصله بین دو نقطه مسیری مارپیچ است. هنگامیکه ‌ بنا بر آنکوتاه ام ساندویچی به من تعارفکرد،گفتم «نه، ممنونم»؛ ‌ مادر دوستکانادایی تأثیر ‌ امغرقرضایتبودم. اما او اصلا تحت ‌ زدنی ‌ که از اینادب مثال ‌ درحالی قرار نگرفت. برای بار دوم یا سوم تعارف نکرد؛ فقط سکوتی طولانی و ای ناخوشایند بر ‌ آزارنده برقرار شد. آن روزگرسنه ماندم. این رویداد، مقدمه یابی فرهنگیبود. ‌ هنر انطباق ای از بیم و شادی از ‌ هنگامیکه سرانجام روز بزرگ فرا رسید، با آمیزه زده بودم اما ‌ ام بسیارهیجان ‌ خواببیدارشدم. از آغاز فصلیجدیددر زندگی کرد. مشتاق بودمکه ‌ گذاشتن به دنیایی ناشناخته نگرانم می ‌ حال قدم ‌ درعین تأثیر قرار دهم. از تلویزیون و از زبانشخصیتی به نام آرتور ‌ دیگران را تحت ی «باحال» را ‌ فونزارلی در سریال اعتیادآوری به نام «روزهای خوش»کلمه خواستم ‌ دانستم اما مطمئنبودمکه می ‌ یادگرفته بودم. معنایدقیق آنرا نمی عنوان برگبرنده با ‌ باحال باشم. در تلاشبرای رسیدن به محبوبیت آنی، به ها باید گرد ‌ ی توپ ‌ خودم توپراگبیکوچکی برداشته بودم. از آنجاکه همه

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2