درآمدی بر صلح جاودان کانت

58 سوی] صلح جاودانکانت ‌ تفسیری بر [به های دستیابی و حفظ ‌ فهمد. در ذهن او مهارت ‌ فهمد؛ ولی او انسان را نمی ‌ می وطن ‌ المللوجهان ‌ ها برایقانونمدنی، بین ‌ یطرح ‌ چیزند. او«همه ‌ قدرتهمه انگارد. ‌ هایی غیرعملی» می ‌ را تهی و ایدئال طورکه دزدها در میان خودشان برای بازی دزدی قواعدی دارند، ‌ همان شناسند، منافع مشترکی در حفظ ‌ های اروپاییکه یکدیگر را مشروع می ‌ دولت اند. آنها یکدیگر را همچون ‌ ها میان خود با حفظ برخی قیودات داشته ‌ جنگ ها بههیچروعلیه دشمناعمال ‌ شناختندومحدودیت ‌ دشمنانیمنصفبازمی طورکه مثلاً اسپانیا علیه هلند ‌ ها علیه شورشیان (همان ‌ شد؛ نه در جنگ ‌ نمی کانت از این طریق اوضاع .، نه علیه غیرمسیحیان در خارج از اروپا)به پاکرد او گفتدر وضع طبیعی، اصطلاح «دشمن غیرمنصف» حشو است، .را دید ِ‌ چون وضع طبیعی، خودْ وضعی غیرمنصفانه است. از سوی دیگر، دشمن منصفکسی استکه روا نیست من در برابر او مقاومتکنم. «بنابراین او دشمن من هم نخواهد بود.» با نظربهواقعیت،کانتباورداشتکهجنگتحتهرشرایطینارواست. های آن از منبع ‌ ها و محکومیت ‌ تواند آن را توجیهکند. توجیه ‌ هیچ واقعیتی نمی سوی ‌ طورکه تاکنون دیدیم،کانترا به ‌ گیرند. این، همان ‌ دیگریسرچشمه می یسه رویکرد بهصلحسوقداد: اول، یکدشمنمنصف، دیگر دشمن ‌ اندیشه برد. دوم، [فرایند] جنگ ‌ نیست؛ انصاف در هر دو سو، جنگ را از میان می باید بهبود یابد تا مبادا از صلح آینده جلوگیریکند. این رویکرد به چیزهایی دوستانه ‌ های انسان ‌ دهد که هنوز فراتر از افقکانتهستند؛ بهکمک ‌ ارجاع می الاصول این ‌ سرخ، بهکنوانسیون لاهه.کسیکه علی ‌ در زمان جنگ، به صلیب گونهکه هیتلر علیه لهستان و روسیه چنینکرد، ‌ شکند، همان ‌ هنجارها را می جنگویرانگرانه به پاکرده است. هدف او دیگر صلح نیست، بلکه نابودگری

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2