درآمدی بر صلح جاودان کانت

62 سوی] صلح جاودانکانت ‌ تفسیری بر [به داردکه بپرسد در موقعیت ‌ را نشان بدهد. نگرشکانت به واقعیت، او را وامی تواند برقرار شود؟ ‌ ِ جاری، صلح جهانی چگونه می ‌ ِ واقعی ‌ ِ سیاسی ‌ وقایع برای فهم پاسخ او باید نخست دید از نظر کانت به چه معنایی آزادی یغایتیکهحتیدرشناختطبیعتزندهحاکم است ‌ اساساً وجود دارد، و ایده یکانتهستند ـ اینکه در طبیعت ‌ ی برنهاده ‌ به چه معناست. این هر دو مقدمه هایی ‌ انسانی و در تاریخ انسان، «مشیت الهی»ای وجود داردکه به یاریکنش دهد. ‌ ی خیر خود آنها را آزادانه انجام می ‌ آید که انسان با عقل و اراده ‌ می الف) آیا آزادی وجود دارد؟ یتجربه ‌ وسیله ‌ دهدکههرچیزیکه به ‌ ِ خود نشانمی ‌ نقدعقلمحضکانتدر دهد. ما آزادی را نه ‌ ی علیت رخ می ‌ همچون واقعیت بشناسیم، تحت مقوله خود ‌ خودی ‌ شناسیم، همان عقلیکه به ‌ از راه تجربه،که از طریق عقل خود می دهد، ‌ چیز برحسب قوانین علّی رخ می ‌ فهمد. همه ‌ آنچه را باید انجام دهیم می کند ‌ های اخلاقی پیرویکند ــکه در بسیاری موارد نمی ‌ ولی اگر آزادی از قانون ای ‌ ی ما از واقعیت، آزادی ‌ هاست. در تجربه ‌ های ما تابع این قانون ‌ ــ، کنش ی آنچه باید انجام دهیم، آزادی را فرض ‌ وجود ندارد؛ اندیشیدن ما درباره ای ممکن، از بُن، متفاوت ‌ ی تجربه ‌ مثابه ‌ یجهان به ‌ گیرد. اندیشیدن درباره ‌ می طورکه هرچه ‌ با اندیشیدن به قوانینی استکه ما طبق آنها بایدعملکنیم. همان در زمان و مکان باشد پدیدار است («جهان پدیداری»)، هرچه از آزادی برآید خود واقعیت است («جهان معقول»). ولی جهان معقول «علت» ‌ خودی ‌ به ها در جهان ‌ معنایی متفاوت از معنای علت ‌ پدیداری واقعیت است،گرچه به ی علل برای همیشه ‌ توان در سلسله ‌ ها در جهان تجربی را می ‌ تجربی. علت خود سرچشمه و ‌ خودی ‌ گرفت؛ علل در جهان معقول به ‌ پی )Adinfinitum( ِ چرا باشد. ‌ خاستگاه هستند، بدون آنکه جایی برای پرسش

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2