درآمدی بر صلح جاودان کانت

76 سوی] صلح جاودانکانت ‌ تفسیری بر [به توان از ‌ رود. در نتیجه، نمی ‌ ی زمان پیش می ‌ شده ‌ های داده ‌ انداز واقعیت ‌ چشم ی خود را ــکه نیرومندترین قانون ‌ دولتی خواستکه قانون اساسی خودکامه شدن ‌ در ارتباط با دشمنان خارجی است ــ فسخکند، در حالیکه خطر بلعیده های دیگر وجود دارد. بر این روی، اگر غرض رسیدن به ‌ باره توسط دولت ‌ یک انداختن اجرا به زمانی مساعدتر ‌ تعویق ‌ ِ سیاسیجمهوری است، «به ‌ ِ نظام ‌ آزادی دانست. آنها به ‌ باید مجاز باشد».کانت «قوانین تجویزی عقل» را ناگزیر می چیز را با ‌ جای آنکه همه ‌ دهند تا مجال پختگی به چیزها بدهیم، به ‌ ما اجازه می ای قانونی است، حتی ‌ گونه ‌ ِ فوری تباهکنیم. «هر قانون اساسیکه به ‌ّ ی تام ‌ اراده ِ قانون از بیخ است؛ موقعیت آشوبیکه ‌ ای نازل باشد، بهتر از نبود ‌ اندازه ‌ اگر به آید.» ‌ زده به دنبال می ‌ ِ شتاب ‌ از پی اصلاحات های ‌ ی انگیزه ‌ مداریکهگرچه سهوکار، بر پایه ‌ ولیکانتبیشتر با سیاست که فقطمبتنی بر 33 پالیتیک ‌ رأی استتا با هوادار ریل ‌ کند، هم ‌ اخلاقیعملمی هایناگهانی ‌ مردانیکه باگرفتن تصمیم ‌ یواقعی یا ادعایی است. دولت ‌ تجربه خواند)، ‌ می 34 گر» ‌ ِ خودکامه ‌ باوران ‌ شوند (کانت آنان را «اخلاق ‌ سرگردان می های ‌ تدریجبهراه ‌ برندوبه ‌ همچنانباتجربهازتعدیطبیعت،جانبهسلامتمی با 35 باور» ‌ مداران اخلاق ‌ شوند. از سوی دیگر، «سیاست ‌ بهتری سوق داده می مقتضایعقل، ‌ یآنکهطبیعتانسانی، به ‌ بهانه ‌ ِ غیرقانونیدولتخود، به ‌ اصول سازند. ‌ قانونی را پایدار می ‌ قادر به [انجام] خیر نیست، بهبود را ناممکن و بی کند، و هرگز با ‌ اگر کانت انقلاب را در مقام امری غیرقانونی طرد می ی رویدادی طبیعی، ‌ مثابه ‌ داند، نگرش او بدان به ‌ هیچ حقی آن را موجه نمی 33 Realpolitik 34 despotizing moralists 35 Moralist politicians

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2