مبانی مبارزه‌ی خشونت‌پرهیز

پرهیز ‌ ی خشونت ‌ مبانیِ مبارزه  22 مـا رشـد کردن اسـت و بالیدن، اگر مقدور باشـد حتی همـراه با همان ِ هـدف .ورزند ‌ یـت می ّ کسـانی کـه با مـا ضد پرهیزی ‌ کاربردهای خشونت ای ‌ عدیده ِ پرهیزی را بارها و بارهـا در تعاملات ‌ ی ما نیروی خشـونت ‌ همـه ایـم، بـدون آن کـه چنیـن نامی بـر آن نهاده باشـیم. پیـش آمده ‌ بـه کار گرفته کـه نزدیـک بـوده انتقـاد تنـد و تیزمـان را بـه فـردی دیگـر ابـراز کنیـم، امـا ـب، گمـان کنـم خـودم هـم ُ مـان گذشـته اسـت کـه، "خ ‌ پیـش از آن از ذهن تنـد و تیز، ِ جـای زبان ‌ هایـی همیـن کار را کـرده باشـم." و بعـد به ‌ یـک وقت مان در ‌ ایـم. زمانـی کـه نفـر جلویی ‌ تر بـه کار برده ‌ تـر و مشـفقانه ‌ عباراتـی نرم ایم ‌ ـل کرده ّ مـان را تحم ‌ قراری ‌ صـف کارش زیـاد طول کشـیده، شـده کـه بی غریبی اسـت، اما] بـرای این که ِ ایـم. [اگرچـه مـورد ‌ و بـه روی خـود نیاورده تـر کنـم ایـن را هـم بگویم کـه یکی از دوسـتانم ‌ هایمـان را بیش ‌ تعـداد مثال بـا فـردی مواجـه شـد که مشـغول بـاز کـردن درب اتومبیلـش بود تـا آن را بـدزدد؛ دوسـتم بـا آن مـرد جـوان دسـت داد و از او کـه مبهـوت مانـده بود اش کـرد بـرود. [طبیعـی ‌ پرسـید کـه آیـا پولـی نیـاز دارد، و بعـد هـم راهـی های ‌ دان ‌ "بینوایـان" و ماجـرای ژان والـژان و آن شـمع ِ رمـان ِ اسـت اگـر یـاد ]نقـره و ... بیفتیـم! - م پرهیزی بـه عنـوان نیرویـی بنیادیـن، مثـل نیـروی گرانـش ‌ خشـونت صدا در کار اسـت. مـا تمایـل داریـم ‌ و ‌ سـر ‌ ی اوقـات بی ‌ (جاذبـه) همـه را فقـط زمانـی بـه کار ببریـم کـه نوعـی از پرهیزی ‌ خشـونتاصط ح ران کـرده باشـد. َ ـو َ شـان، ف ‌ بیـن شـهروندان و حکومت ً درگیـری، خصوصا

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2