نامه‌های زندان

های زندان ‌ نامه 10 ی عشق را ‌ کرد تا زنجیره ‌ ها تحمیل می ‌ ها و آزار نزدیکان، به انسان ‌ حساب ام با فرزندانم در ‌ یعاطفی ‌ ترساند. از اینکه رابطه ‌ قطعکند. اینها همه مرا می ترسیدم. از اینکهگرفتار خشم و نفرت ‌ اثر دوری طولانیگسیخته شود می نشستمو ‌ ترسیدمو بعدمی ‌ نسبتبه زندانبانانو بازجویانو قضاتشوممی نوشتم، تا از ‌ نوشتم.گاهی به فرزندانم،گاه به خواهرم یا دوستانم نامه می ‌ می ی دیگر ترس ‌ شدن از «مهر» رها شوم. دغدغه ‌ طریق نوشتن از کابوسِ تهی شود. برای غلبه بر این ترس ‌ از محو شدن استکه در زندان همراهِ آدم می ها ‌ بافتم تا برایبچه ‌ کردم، عروسکمی ‌ نوشتم،کاردستیدرستمی ‌ نامه می کردم،عروسک،کارهاییروی ‌ بفرستم.حتماً برایتولدشانچیزیتهیه می های ‌ کردم. وقتی سال ‌ پارچه یا چیزهایی از این قبیلکه خودم درست می ها و رضا تکراری شدند، گل ‌ های تولد بچه ‌ حبسم طولانی شد و هدیه کردند ‌ ها درست می ‌ که بچه ‌ کردم و در تابلوهای چوبیِ معرقی ‌ خشک می ، وقتی در اعتصابغذایی ۱۳۹۹ شهریور ۱۹ گذاشتم. یادم استکه در ‌ می های رز باغچه ‌ روز طولکشید، برای تولد نیما از ماه قبلش،گل ۴۶ بودمکه را خشککرده بودم، آن موقع هنوز در زندان اوین بودم. این باغچه را یکی داد. او در ‌ های خوبی پرورش می ‌ کرد و انصافاً گل ‌ از زندانیان رسیدگی می هایمتعددی ‌ های باغچه را در گلدان ‌ پرورشگل تخصصداشتوگاهگل کرد تا هر اتاقی ‌ های بند زنان پخش می ‌ ها را در اتاق ‌ گذاشت وگلدان ‌ می های باغچه را خشککرده ‌ تعدادیگلدان داشته باشد. منچندشاخه از گل گشتم. سپیده فرهان از دانشجویان ‌ بودم و دنبال قاب عکس برای آنها می های نازنین بند، آن روزها دستبه ابتکار جالبی زده بود. ‌ بازداشتی و از بچه ساخت و یک بز کوهی زیبا هم درست ‌ ای می ‌ های چوبی ‌ او قاب عکس ها بسیار زیبا بودند ‌ گذاشت. نه تنها آن قابعکس ‌ ی آنها می ‌ کرد وگوشه ‌ می

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2