نامه‌های زندان

147 نسرین ستوده رضایعزیزم، سلام دانی چقدر نگرانتان هستم. خواهش ‌ امیدوارم حالت خوب باشد. نمی کنم نگرانم نباش، چون اوضاع برای من هیچ فرقی نکرده. همیشه به ‌ می گذرد. عزیزم، آنروز، بعد ازشنیدنخبر ‌ کسانیکه بیرونهستندسختمی توقیفتان، اول تصمیم به اعتصابغذاگرفتم و به دفتر زندان اعلامکردم، بلافاصله پیگیریکردند و به منگفتند که شما آزاد شدید. بعد از آن بودکه تصمیمم برای قطع ملاقاتدر اعتراضبه مجازاتخانوادگی قطعیشد. عزیزم، قبلاً فراموشکردم به تو بگویمکه طبق پرینت وضعیتیکه اند، حکمم شش سال شده است. این پرینت ‌ به من و زندانیان دیگر داده هرحال تا به وکلایم ابلاغ نشود، ما ‌ تا حدود زیادی مطمئن است، اما به هایمان، چند تا عکس ‌ ها و آلبوم ‌ زنیم.ضمناً در میانعکس ‌ هیچحرفی نمی ها در یک ‌ کنم آن عکس ‌ داریمکه مراسم تحلیفوکالتمن است. فکر می پاکت باشد. لطفاً آن را پیداکن و از طریق نازنین یا هرکسکه خودت فکر ها برایم ‌ کنی، مثلاً آقا سیاوش (شوهر سوسن)، به دلیل ملاقات بچه ‌ می

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2