279 نسرین ستوده یعزیزم، سلام مهراوه توانم از تو بپرسم گذرانیم برایمانسخت استکه نمی آنقدر روزهاییکه می ات و دانم تو با آن بزرگواری همیشگی «حالت خوب است؟» چراکه می رویی ی مشکلاتیکه بر دوشجوانت قرار دارد، با خوش ای از همه گله بی گویی بعـ ......له، و من تر می ات با اطمینان هرچه تمام و شوخی همیشگی اندیشمکه تر از قبل، به تو، به نیما، به بابا و البته فرهاد عزیز می شرمنده ها خواستم بدون اینگرفتاری گذراند. مهراوه جان، می شرایطسختی را می درکنار هم به خوشی و آرامشزندگیکنیم، اما نشد. «در یکی از روزهای اعتصابغذایم نوشته بودم»
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2