287 نسرین ستوده مهراوه، دختر عزیزم، سلام نویسم. صبح استکه دارم برایت نامه می ۱۰:۳۰ امروز شنبه، ساعت ام. ما به ام و مشغول نوشتن شده ام پشت میز مطالعه نشسته الآن آمده گوییم ته خط. اما در واقع قسمتی استکه بخشی از آن نمازخانه اینجا می های ایم و در آنجا فیلم دیگذاشته وی است، بخش دیگرش دستگاه دی بینیم و بخش سومش هم نیز میز مطالعه استکه مان را می موردعلاقه آییم اینجا. کنار این میز هروقت بخواهیم چیزی بخوانیم و بنویسیم می مطالعه، درِ سالنِ دو استکه زنانکرد (اتهام داعش) آنجا هستند و اول ی پایین (دفتر و باشگاه و هواخوری) ای استکه به طبقه پله سالن هم راه رود. می ی طولانی، حالا بگو ببینم حالت چطور است؟ آیا بعد از این مقدمه شوید؟ لطفاً به این مسئولان اید؟ پسکی تعطیل می هنوز تعطیل نشده شسررفته، زودتر تعطیلشکنید. من دانشگاهتان بگو مامانم دیگه حوصله ها دیدن مامانم برم. وقتو حوصله ندارم. باید یکشنبه بوسمت ماچ و موچ، دوستت دارم، می ماماننسرین ۱۳۹۸ اوین ـ اردیبهشت
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2