های زندان نامه 298 دهند تا در آن دایره بیاساییم و نفسی تازهکنیم و این ازجمله مرا پناه می سعادتی استکه نصیبم شده استتا اختصاصا نیز مورد لطفشما باشم کسوتیکه و این محبت را چون محبتی پدرانه، دوستانه یا در قامت پیش آموزم. نیوشم و می بسیار تجربه اندوخته است به جان می دوست عزیز، دوست دارم قبل از هر چیز، خاطرتان را از شرایط مان آسوده کنمکه در محیط وسیعی با باشگاه ورزشی و حیاط داری نگه کنیم. بند زندان متشکل از بزرگ و با شرایطی شبیه به پانسیون زندگی می برند. از صبحکه نفر در آن به سر می ۲۲ سه اتاق استکه در حال حاضر خیزیم، اگر اهل ساعت برخاستنِ آنْ دستِ خودمان است از خواب برمی کنیم و پس از ورزش باشیمکه من هستم، ورزش و نرمشی در حیاط می اتمام خاموشی بند (که اصطلاح زندانیان است و از ساعت دوازده شب رود) تا نُه صبح روز بعد خاموشی است و بند در سکوت به خواب می هاییکه هر شش نفر یک دست در اختیار داریم، در پشت میز و صندلی شوند، ای مشغول پختن ناهار می خوریم. سپسعده هایمان را می صبحانه روند. سپس حدود ساعت یک های چرم و معرق می ای به کارگاه عده روی مجدد خوریم و برای عصر غالباً پیاده ناهار را هر چند نفر باهم می خوانی دونفره و یا چندنفره و خوردن میوه و عصرانه و نظافت و کتاب شخصی و حمامکردن و سپس شام است. پس از شام هر چند نفر باهم ها گذرانیم.روزهاییکشنبهملاقاتباخانواده وگفتمی نشینیموبهگپ می ها هم را داریمکه یک هفتهکابینی و یک هفته حضوری است. چهارشنبه خوریم. کنیم و دور هم می ها را داریمکه ناهاری درست می ملاقات با بچه اند، تعداد زیادیجاسوسداریم، تعدادی متهمان بند زنان، تعدادی بهایی
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2