نامه‌های زندان

های زندان ‌ نامه 304 یپستی] ‌ [نامه یعزیزم، سلام ‌ مهراوه امیدوارم حالت خوب باشد و مثل یک پارچه خانم، مشغول خواندن هایت باشی. آفرین دختر گلم! دیروز که ملاقات حضوری داشتیم ‌ درس حل آن است ‌ و تو هم آمده بودی، بیشتر دلم برایت تنگ شد. بنابراین راه که دیگر نیایی. شوخیکردما، جدی نگیری، من بمیرم! خلاصه از این حرفاگذشته مهراوه جون، وقتیکوچک بودی، خیلی از دوستام مثل خانم گفتند وقتی ‌ گفتی وایوازیان و اون دوستمکاری، می ‌ آیوازیانکه تو بهشمی کنی. ‌ وقت بیشتر حسشمی ‌ ری تازه اون ‌ شه و تو باهاشبیرون می ‌ بزرگمی موقع چه حالا، ‌ شه. اما چه اون ‌ گفت قلبت از عشقش پر می ‌ کاری می قلبم از عشقت پره. دلم برایت خیلی تنگ شده. مواظب خودت باش تا وقتخونه آتیشبگیره، پات ‌ نی رو نکنی یه ‌ می ‌ مامان برگرده خونه.کارایمی بسوزه! ها، ها، ها، ها، ها، ها... . بوسمت، هزار بار ‌ می ماماننسرین ۱۳۹۸ خرداد

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2