نامه‌های زندان

323 نسرین ستوده آمیزترین ‌ ام، و به همین دلیل مسالمت ‌ مادر همیشه نگران تو و مهراوه بوده ها را برای مخالفتم انتخابکردم. اما واکنشحکومت ‌ و آشکارترین روش های من غیرمنتظره بوده است. ‌ ها و ازجمله مخالفت ‌ به این همه مخالفت احکام دورقمی برای زنانیکه شالشان را بر سر چوبکرده بودند و یا زنانی که باگل به استقبال روز جهانی زن رفته بودند، و این البته شامل حال من شد که وکالت آنها را به عهدهگرفته بودم. ‌ نیز می ایم. هرجای ‌ خورمکه در اینجای تاریخ و جغرافیا ایستاده ‌ افسوسنمی دیگری از تاریخ و جغرافیا حکایتخود را داشت. خوشحالمکه فرزندانی ای پر از ‌ مثل تو و مهراوه دارم و بابا رضای نازنین شوهرم است. ما خانواده شود. ‌ عشقو محبتهستیم. نیماجان، یکروز، دفتر اینحکایتبسته می امیدوارمهرچه زودتر این اتفاقبیفتد. اما بدانکه آنروز، تو نیزسهم مهمی آنکه من و تو سهمی برایت در نظر گرفته باشیم. ‌ در این ماجرا داری، بی کاشما سهمی از این دریای طوفانی نداشتیم. اما بدان روزی این دریا آرام آساییم. آن روز ‌ گیرد و ما در ساحل آرام با مردمانی آرام و مهربان دمی می ‌ می کشند. ‌ هایساحل را در آغوشمی ‌ پیکرهایمانگرمایمطبوعشن دوستتدارم، دلتنگتم بوسمت ‌ می ماماننسرین اوین ـ بند زنان ۱۳۹۸ مرداد ۲۹ شنبه ‌ سه

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2