نامه‌های زندان

329 نسرین ستوده یک از آنها بر صداقتم تردیدی نداشتند. رضا ‌ کم هیچ ‌ آمد، ولی دست ‌ نمی برداری بوده است، ‌ دانی؟ یکی از زنانیکه الآن اینجاست و در حال فیلم ‌ می به طور تصادفی در اتوبوس به یکی از همکاران سابقم برخورده است و ملاحظه، به حمایت از من پرداخته است. البتهکه ‌ ترس و بی ‌ آن همکار بی ای دوستانه برقرار بوده است، اما این سعادت بزرگی استکه ‌ بین ما رابطه اند از تو ‌ ای تا این حد استبدادزده، دیگران وکسانیکه با تو زیسته ‌ در زمانه حمایتکنند. هایت اعتماد دارم. ‌ ی خوبی ‌ من به خود اطمینان دارم، به تو و همه بندند ‌ من به زندگی اعتماد دارم و به آنانکه درهای دوستی را به رویم می اطمینان دارم. اگر قدمی برایشان برداشتم، هرگز پشیمان نیستم و امیدوارم ام، خرسند و ‌ قدمم مفید بوده باشد. اگر دیگران را از بدگویی آنان بازداشته ام، با صداقت تمام وکالت ‌ ام. اگر وکالتشان را به عهدهگرفته بوده ‌ راضی یکاز کارهایم نه بهکسی بدهکارم و نه ‌ ام و ناراضی نیستم. بابتهیچ ‌ کرده از کسی طلبکارم. اما محیط زندانکوچک است و دنیای افراد همکوچک بخشباشد. ‌ کنم و امیدوارم نتیجه ‌ تر فکر می ‌ های بزرگ ‌ شود. من به دنیا ‌ می گذاریم. فعلاً دریا طوفانی ‌ من اطمینان دارم ما به ساحل دوستی قدم می ها را برافرازیموکشتیرا بهسلامتبهساحلدوستی برسانیم. ‌ است، بادبان اوین ـ بند زنان ۱۳۹۸ شهریور ی بامداد ‌ دقیقه ۲۵ جمعه ساعت

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2