نامه‌های زندان

89 نسرین ستوده رضایعزیزم، سلام تان را از دست نداده باشید. من ‌ امیدوارمکه حالت خوب باشد و روحیه ام خیلی خوب است. سخت دارم برای دکترا ‌ مثل همیشه خوبم و روحیه ،الملل عمومی ‌ حقوق بینخوانم، چون سهکتابیکه داده بودی ( ‌ درس می شنبه به دستم رسید. فعلاً ‌ ) خیلی زود یعنی سهتعارضقوانین و معاهدات ایهم دیگر لازم نداریم. طی این ‌ دیگر کتابیلازم ندارم. تقریباً هیچ وسیله دانیکه خیلی ‌ ای. رضای عزیزم، می ‌ همه ماه، تو همه چیز برایم فرستاده ام در زندان، آن استکه الآنکه زندان ‌ ی خوشحالی ‌ دوستت دارم و همه دانیکه همیشه برایم عزیز بودی و ‌ دانم. می ‌ ام نیستکه قَدرت را می ‌ آمده گرمی تو ‌ در بهترین جای قلبم جا داشتی. تمام روزهای زندانمکه به پشت ام این بودکه چقدر قبل از زندان به تو گفته بودم ‌ گذشته است، خوشحالی طور «دوستتدارم». ‌ «دوستتدارم». هنوز هم همان کنم. اگر ‌ عزیز دلم برای یکشنبه و ملاقات با شما روزشماری می فرستیهمگی ‌ توانستیصد تومنپول برایمواریزکن.خبرهاییکه برایممی هایخودت ‌ کند. نامه ‌ معرکه استو خیلی در حفظ روحیه به منکمکمی

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2