219 ؟ ی اسلام به سر رسیده است آیا قصه طورکلی وجود دارد یا ی تحول اجتماعی در میان اینگروه به آیا دغدغه ها در نظر خیر؟ یا تحول اجتماعی را صرفاً محصول تحول فردفردِ آدم گیرند؟ می ایفردگرا هستند. یغیرسلسله هایصوفیانه بله. عمدتاً اینجریان ها،تصویریاضرورتینسبتبهتحولاجتماعی رسدکهبرایآن بهنظرمی در معنایعام خودشوجود ندارد. ای صوفیانه با تحولات اجتماعی ام. پیوند جریان سلسله بله، من ندیده گانی جهت اینکه خود سلسله اندام ای است؛ به بیشتر از جریان غیرسلسله اجتماعی است و قطب و تشکیلاتی در سراسر جهان دارد. خود سلسله و ای اجتماعی است. اما فراتر از تشکیل، واره داشتن اندام کردن آن، نگه حفظ ی صورتتصادفیممکن استکه یکسلسله بسطوحفظسلسله، فقطبه ی صوفیانه وارد تحولات مستقل اجتماعی شود. اما برای جریان صوفیانه ای تحولات اجتماعی حتی در حد حفظ سلسله هم محوریت غیرسلسله ها تحول باطنی فرد محوریتدارد. ای ندارد. برایغیرسلسله ها کنند؟ آیا آن های فقاهتی به ابزار تحول چگونه نگاه می گروه سنتی کنند یا خیر؟ ی تحول اجتماعی دارند و آن را فعالانه دنبال می دغدغه اند و ای خزیده رسد که نسبت به دنیای مدرن، در گوشه چون به نظر می شوند تا حتی اینکه نسبت بهگسترش بیشتر در حالت انفعال ظاهر می شدن آن تفکر امیدیداشته باشند. خودشان یا قالب ایران گسترش ۱۳۵۷ جریان فقاهتی سنتی، مخصوصاً بعد از انقلاب گویم «انقلاب اسلامی» » و نمی ۱۳۵۷ گویم «انقلاب یافت (تعمداً می
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2