225 ؟ ی اسلام به سر رسیده است آیا قصه ای ندارد با خیلی از اش، میانه کارانه علت خوی محافظه فقاهتی سنتی به اند؛کارهاییکه از نظر فقهی ــ ایکه بنیادگرایانکرده گرانه کارهای تخریب دفاع نیست،کارهایی حتی در فقه سنتی، چه رسد به فقه نوگرا ــ هم قابل مثل منع تحصیل بهائیان، منع اشتغال، تخریبقبور و غیره. های مانند که احتمالاً خودشان هم طیف فقط تجددگرایان مسلمان می های تجددگرایان مسلمان یا ابزارشان برای متعددیهستند. نگاه یا نگاه تحولاجتماعیچیست؟ دانیدکه اقبالیکی از پدرانفکری اند. می ها هم تحولاتیرا ازسرگذرانده آن گذار کشور پاکستان است.ضمناً او کسی استکه شعری به و معنویِ بنیان فارسیدرستایشآتاتورکدارد. یعنینگاه اقبالبه تحولاتاجتماعیکاملاً اشکه تشکیلکشور پاکستان فعالانه و تجددگرایانه است. منتها خروجی برانگیزی از کار درنیامد. الان پاکستانشاید شد، خروجی مثبتو ستایش ی آن، منبع تولید بنیادگرایی دینی است. اندازه حتی بیشتر از عربستان یا به جهت، تجددگرایی اند. ازاین های پاکستانی طالبانِ افغانستان در واقع طلبه ی درخشانی ندارد، اسلامی، آنجاییکه فعال ظاهر شده، به نظرمکارنامه ولو اینکه پیامدهای آن ناخواسته بوده باشد. ها موجب شدهکه نسل جدیدتر تجددگرایان مسلمان، ولی همین تجربه یخودشان را دائماً و آ گاهانه «حداقلی»کنند؛ به این معناکه بیشتر به پروژه یدینیراحفظکنند، فقه اسلامیرا نوکنند، الهیات اینفکرکنندکه روحیه ها اعتراض ها یا ظلم ایاز نابسامانی اسلامیرا بازسازیکنندو احیاناً به پاره ی ها با ایده ویژه آن کنند و نقشی بیش از این برای خود قائل نیستند. به خاطر آن چیزی اند. این بازآموزی به «حکومت دینی» دیگر اساساً مخالف
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2